مصیب در مجلس امیر مصیب
سمیع و بصیر و خبیر ای وهاب توئی رحیم و کریم ای مسبب الاسباب
ز نور توست تمامی عرش لوح سما منور است همه شمس و نجم لیل و ضحی
ز لُمعه تو منور شده است ای داور عطا نموده بر آل رسول جن و بشر
ز نور پاک علی خلق بحر و بر گردید وجود اوست که آدم ابوالبشر گردید
منم غلام درِ پادشاه جن و بشر چه عقده هست که در دل مراست ای داور
0000000000000000000000000
ایا وزیر چه گویم در این سرای کهن فتاده مرغ روانم به روز و شب در بند
گمان که بخت مرا چرخ واژگون سازد و یا که خانه امید سرنگون سازد
ویا که شخص بزرگی از این جهان فنا شداست خار ز دست گروه بی پروا
وگرنه غم ز چه لشکر کشیده بر سر ما غم زمانه چرا گشت یار و یاور ما
0000000000000000000000000
ندارم میل نخجیر ای وزیر کار دان من روم در بستر راحت وزیرا اندر این مسکن
خدایا خیر گردان از برای من در این عالم مبادا غصه ام افزوده گردد تو نما شادم
0000000000000000000000000
ندانم ای ضعیفه از چه رو دردم شده مشکل به کار خویش حیرانم غمم از دل شده زایل
هراسانم ز بخت خود که هر دم در تب و تابم بیفکن رختخوابم را که شاید لحظه ای خوابم
0000000000000000000000000
در خواب گوید
جان من قربان رویت یا حسین دست خود را ده به من ای نور عین
0000000000000000000000000
شو برون از دجله خون یا حسین ای به قربان تو جان عالمین
0000000000000000000000000
من فدایت ای امام مقتدا جان به قربان تو سازم از وفا
0000000000000000000000000
یا حسین جانم فدایت یا حسین من به قربان وفایت یا حسین
0000000000000000000000000
آه از درد غریبی حسین وای وای از بی نصیبی حسین
0000000000000000000000000
بر دلم درد است درد بی دوا غصه شاهنشه کرب و بلا
خواب می دیدم حسین را از وفا کشته می دیدم به دشت کربلا
0000000000000000000000000
گو وزیر آید دمی اندر برم ای ضعیفه خاک عالم بر سرم
0000000000000000000000000
خواب می دیدم حسین بن علی را ای وزیر غرقه اندر بحر خون گردید چون ماه منیر
در میان بحر خون آن سرور عالی تبار دست و پا می زد بخون خود همان بی غم گسار
گاه گفتی حضرت عباس ای آرام جان گاه می گفتی علی اکبر مرا روح و روان
گاه گفتی در کجائی قاسم داماد من گاه گفتی یا علی بابا کجائی یا حسن
0000000000000000000000000
باش آگه که من ز حال خراب در شب ماضیه بدیدم خواب
که حسین گوشوار عرش خدا که فتاده به بحر خون بخدا
هر طرف روی می نمود بسی یاریش را نمی نمود کسی
ناگهان یکی نظر به من انداخت گفت دیدی سپهر کارم ساخت
پرهر چه کردم بخواب سعی تمام نرسیدم بپای بوس امام
0000000000000000000000000
شنیده ام که حسین آمده به سمت عراق عراق پر ز مخالف کنون ز اهل نفاق
یقین من شده حاصل ز کوفیان دغا نموده اند به مولای من چه جور و جفا
ایا وزیر نباشد دیگر مجال درنگ یقین که عرصه شده بر امام بیکس تنگ
بگو ز اهل قبیله همه ز پیر و جوان برای خویش بگیرند تیغ گرز گران
که خواهم اینکه روانه شویم به کرب و بلا شوم مقابل قوم یزید بی پروا
نقاره خانه ما را بگو که بنوازد دل عدوی حسین را ز غصه بگدازند
0000000000000000000000000
چاره کن ای وزیر با تدبیر بهر این خواب من نما تقریر
چون حسین استسید ابرار خصم او در جهان بود بسیار
می شود ای مهیمن سبحان در رسید پیک حضرتش الآن
0000000000000000000000000
السلام ای نوجوان خوب روی مه لقا باش تا بوسم رُخت گردیده شاه کربلا
آه بوی غم ز تو آید مرا اندر مشام مطلب خود را بیان کن در برم ای نیک نام
0000000000000000000000000
جواب قاصد
آه حرف تو فتاده است بجانم شرری قدمت باد مبارک چقدر بی خبری
بار الها همه دم در همه جا یارش باش از ستمکاری ایام نگهدارش باش
0000000000000000000000000
ای وزیر من دل خسته ندا کن همه را تا قبایل همه آیند کنون در بر ما
تا بخوانی رقم پادشه جن و بشر تا که گردند ز شرح رقمش مستحضر
0000000000000000000000000
ای وزیر ای محرم ناموس من ای تو افلاطون و جالینوس من
شو مهیا بهر تجدید وضو پس دهن را با گلاب و مشک شو
زانکه ممهور است مهر آن امام بی وضو نتوان گشودن والسلام
0000000000000000000000000
ای وزیر من بیا با صد ادب گیر از من نامه فخر عرب
پای خود بر عرشه منبر گذار نامه را برخوان بلند و آشکار
0000000000000000000000000
چرا وزیر سرشک از دو دیده می باری
0000000000000000000000000
وزیر بهر حسین علی کباب شدم
0000000000000000000000000
دیگر چه واقعه بنوشته است در نامه
0000000000000000000000000
ایا وزیر بکن شرح نامه را انشا
0000000000000000000000000
دیگر بگو که چه بنوشته آن بلند اقبال
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته است خاک بر سر من
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته است سبط پیغمبر
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته شه جهان افروز
0000000000000000000000000
ز شرح نامه دیگر باره ساز آگاهم
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته شه بلند خرگاه
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته ز کثرت لشکر
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته زمین کرب و بلا
0000000000000000000000000
فلک به ببین به حسین ظلم بی حساب کند
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته خدا کند کورم
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته امام عالمیان
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته شه ملک اصحاب
0000000000000000000000000
دیگر بگو چخ نوشته که خاک غم برسر
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته است زینب نا شاد
0000000000000000000000000
بگو به همره او آن سپه چکار کنند
0000000000000000000000000
دیگر بخوان ز برم ای وزیر دانش ور
0000000000000000000000000
دیگر بگو چه نوشته سکینه مضطر
0000000000000000000000000
بچشم مطلب دیگر بگو از آن مضطر
0000000000000000000000000
بود حرام بما آنچه آب می نوشیم
0000000000000000000000000
چه بوده این خبر ای کردگار در تعبم
0000000000000000000000000
خدا گواست که آتش فتاد بر جگرم
0000000000000000000000000
ای خدا این ظلم طغیان تا کجا بر حسین ابن علی باشد روا
این حسین شمع دل پیغمبر است پس چرا مغلوب قوم کافر است
باز برخوان نامه شاه حجاز تا که گردد بر خلایق کشف راز
0000000000000000000000000
آه روزم باد چون شب ای وزیر مُردم از پیغام زینب ای وزیر
راحت ایام بر من شد حرام شرح این مکتوب را بنما تمام
0000000000000000000000000
ای قاصد امام زمان شاه مشرقین از قبر جد خویش چرا شد جدا حسین
از بهر چه روانه به سمت عراق شد آخر چرا مقابل اهل نفاق شد
0000000000000000000000000
خاک عالم بر سرم زین ماجرا شد حسین این دم به غربت مبتلا
ای وزیرا گو صلاح کار چیست هیچ کاری بهتر از این کار نیست
تا رویم در کربلا با شور شین جان فدا سازیم به قربان حسین
0000000000000000000000000
چاره جز رفتن ما نیست سوی کرب و بلا همه لشکر ما را تو خبردار نما
آب و نان توشه ره برگ سفر بار نما دیگر از بهر عیال شه ابرار نما
0000000000000000000000000
بیا تو در بر من ای وزیر نیک اختر بیار اصلحه حرب من روم به سفر
که خواهم اینکه روانه شوم به کرب و بلا شوم مقابل قوم یزید بی پروا
دهم نجات حسین و حریمش از دشمن تمام را برسانم بسوی شهر وطن
زنید طبل و دهل ای گروه طبالان چنانکه غلغله افتد تمام کون و مکان
0000000000000000000000000
زره پوشی
من صلاح حرب اندر بر کنم جان به قربان علی اکبر کنم
بزن طبل طبال ای نیکخواه حسینم غریب است ندارد پناه
0000000000000000000000000
من زره پوشم به تن ای کردگار تا کنم در راه اکبر جان نثار
0000000000000000000000000 بزن طبل طبال
من کمر بندم به صد افغان و شین جان من بادا به قربان حسین
0000000000000000000000000 بزن طبل
خوود را بر سر گذارم این زمان جان من قربان عباس جوان
0000000000000000000000000 بزن طبل
تیغ جوهر وار بندم بر کمر تا روم یاری شاه بحر و بر
0000000000000000000000000 بزن طبل
من سپر بر دوش اکنون افکنم جان به قربان علی اصغر کنم
0000000000000000000000000 بزن طبل
من کفن پوشم به تن با شور و شین جان فدا سازم به شاه مشرقین
0000000000000000000000000 بزن طبل
بگوئید اسب مرا زین کنند دم اندر دم نای زرین کنند
بیارید اسب فلک خیز را چه آهوی دم پشت رو تیز را
0000000000000000000000000 بزن طبل
چاوش
می روم ای دوستاران ما به دشت کربلا تا که جان خود فدا سازیم به شاه کربلا
0000000000000000000000000
امیر ملک نجف شاه لافتی صلوات شهید راه خدا شاه کربلا صلوات
0000000000000000000000000
مصرع حکایت زنان
وزیرا در قفای ما چه غوغا است
0000000000000000000000000
صدای یا حسین آید بگوشم
0000000000000000000000000
وزیرا دوستند یا دشمنانند
0000000000000000000000000
نمی دانی که یاران کیانند
0000000000000000000000000
وزیرا مشک ها دارند بر دوش
0000000000000000000000000
که باشند این زنان غیرت آئین
0000000000000000000000000
خواتین کدامین شهریارند
0000000000000000000000000
شوم خود با خبر از حال ایشان
0000000000000000000000000
کجا ای زن روانی سوی هامان
0000000000000000000000000
کجا ای زن روانی با قبایل
0000000000000000000000000
تو را وادی جرأت چیست مقصود
0000000000000000000000000
تحیر خانه را ویرانه دارد
0000000000000000000000000
بگو با من کجا اینک روانی
0000000000000000000000000
ضعیفه کی تو را سودای جنگ است
0000000000000000000000000
زنان را جنگ با مردان عجیب است
0000000000000000000000000
نخواهی دید زینب را تو ای زن
0000000000000000000000000
تو هستی شاه را بانوی خرگاه
0000000000000000000000000
راست گوئی ای زن فرخنده ام شه حسین است من او را بنده ام
ای زنان و دختران سینه زن بازگردید از خیال خویشتن
0000000000000000000000000
ای ضعیفه مطلب خود را بگو تا روا سازم بعین آرزو
بازگرد هنگام رفتن دیر شد موسم رفتن بسی تاخیر شد
0000000000000000000000000
برو به خیمه ایا زن به حضرت باری قبیله حرمم را بکن نگهداری
روید سوی قبیله همه به شیون و شین دعا کنید به آل ما امام حسین
0000000000000000000000000
خوش آن ساعت که حاضر در حضور انورش گردم در آن ساعت چه پروانه به دور سرورش گردم
خوش آن ساعت که بوسم دست عباس علمدارش غلام حلقه بر گوش علی اکبرش گردم
0000000000000000000000000 بلافاصله
برانید ای عزیزان دلاور که بیکس مانده اولاد پیمبر
0000000000000000000000000
رویم در کربلا با چشم گریان کنم جان را به شاه دین چه قربان
0000000000000000000000000
برانید شاه من یاور ندارد یقین لیلا علی اکبر ندارد
0000000000000000000000000
همی ترسم ز جور اهل کینه که آخر بی پدر گردد سکینه
0000000000000000000000000
برانید زینب من خار گردید اسیر لشکر کفار گردید
0000000000000000000000000
برانید شاه مظلومان غریب است میان دشمنان او بی نصیب است
0000000000000000000000000
کشید اکنون رکاب ای همرهانم که شاید خویش را بر شه رسانم
0000000000000000000000000
برانید ای هواداران همافر کنم جان را فدای جان اکبر
0000000000000000000000000
چه واقع است که تاریک گشته ارض و سما شده ز گرد همه سدّ راه لشکر ما
بگو وزیر همه لشکرم پیاده شوند بپای شط فرات این زمان ستاده شوند
0000000000000000000000000
الا ای وزیر من هوشمند نظر کن به اقبال بخت بلند
ضرور است آسایش از رنج راه نمائید خیمه در اینجا بپا
نمائید شیران پرخاش گر بدارید پاس سپه سر به سر
0000000000000000000000000
نمائید حاضر نهار ای سپاه نشینید لشکر همه جابجا
نهاری نمائید همه نوش جان تو مداح مدح علی را بخوان
0000000000000000000000000
بیارید شربت ایا حاضران بنوشید لشکر ز پیر و جوان
بنوشید ای لشکرانم همه بنوشید شربت چه بی واهمه
چه فردا روانه شویم کربلا کنیم بر حسین علی جان فدا
بنوشید شربت ایا عسکرم که من جان نثار علی اکبرم
بنوشید چائی ایا حاضران حسین علی را منم جان فشان
بنوشید شربت ایا یاوران بیاد علی اکبر نوجوان
به عباس سردار نام آوران ز دستش بنوشیم آب روان
بنوشید شربت ز حیدر بود علی ساقی حوض کوثر بود
0000000000000000000000000
وزیرا من هراسانم که مُردم در تب تابم بیفکن رختخوابم را که شاید لحظه ای خوابم
0000000000000000000000000
ای خدا بر گوش من افغان و شینی می رسد ناله ی هذا حسین هذا حسینی می رسد
ای وزیرا صاحب آواز آور در حضور کز فغان این جوانان بر دلم افتاده شور
0000000000000000000000000
بگوئیدم چرا اول شما سرگرم افغانید چرا چون مرغ دور از آشیانه بی پر و بالید
بیان سازید با من ای جوانان از کجا آئید چرا بی اختیار از دیدگان خویش خونبارید
0000000000000000000000000
با عرب ها
بگو عرب تو گذشتی به دشت کرب و بلا
0000000000000000000000000
خبر ز حال حسین سبط مصطفی داری
0000000000000000000000000
چه ها گذشت ای عرب بگو به کرب وبلا
0000000000000000000000000
مگر نداشت معینی امام تشنه جگر
0000000000000000000000000
بگو تو حالت عباس را برای خدا
0000000000000000000000000
بگو عرب چه خبرداری از علی اکبر
0000000000000000000000000
بگو عرب تو ز احوال قاسم بن حسن
0000000000000000000000000
بگو عرب تو ز احوال اصغر بی شیر
0000000000000000000000000
بگو عرب تو ز احوال آن شه کونین
0000000000000000000000000
آه یا حسین وای یاحسین
0000000000000000000000000
خاک عالم بر سرم چون شاه دین رفته به باد آه از ظلم و جفای بن زیاد بد نهاد
0000000000000000000000000
باز گو بر حرم محترم او چه رسید داد اطفال حسین بعد حسین گو که رسید
0000000000000000000000000
یک مسلمان مگر از بهر حسین یار نبود یا حسین نور دل حیدر کرار نبود
0000000000000000000000000
چه گنه داشت که بی جرم شهیدش کردند بر حسین این ستم و ظلم سزاوار نبود
0000000000000000000000000
همرهان نوحه نمائید برایش بر پا که عزادار بر آن پیکر صد پاره نبود
0000000000000000000000000
بعد عرب با وزیر جفت بخوانند
اکبر جوان او را کردند پاره پاره زخم تنش فزون شد افزون تر از ستاره
0000000000000000000000000
قاسم عروسیش را از کین عزا نمودند جسمش ز سُم مرکب چون طوطیا نمودند
0000000000000000000000000
رأس حسین مظلوم بر نوک نی نهادند نعش همه شهیدان در خاک و خون کشاندند
0000000000000000000000000
ایا سپاه بریزید خاک غم بر سر شدند کشته جوانان حیدر صفدر
بود صلاح عزای حسین تشنه جگر که تا کمر بنشینیم میان خاکستر
0000000000000000000000000
کشته تیغ جفا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
ای شه بی اقربا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
سرور لب تشنه ها آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
ای غریب کربلا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
بهر تو گیریم عزا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
در صف یوم الجزا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
کن نظر سوی ما آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
بانی و هم استماع آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
جمله اهل عزا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
ذاکر اهل عزا آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
بخش گناهان ما آه حسینم حسین
0000000000000000000000000
ایا گروه به اسبان خود سوار شوید سوار بر فَرَس خویش با وقار شوید
ایا گروه بیائید همرهم الآن رویم ما بسوی شام از ره احسان
زنم چه آتش اکنون بجان ابن زیاد تمام تخت یزید لعین دهم بر باد
کنم خراب تمامی کوفه و هم شام که تا دمار کشم از یزید نا فرجام
0000000000000000000000000
ایا وزیر در این دشت نایدم به نظر که جمعی رو به رهند گوئیا بود لشکر
گمان من که همه لشکران شام بود یقین من شده از لشکر ظلام بود
برو نما تو تفحص در این دیار دیگر که تابعان یزیدند یا که از عسکر
0000000000000000000000000
بگیرید دور همه اشقیا نمائید جنگ ای همه با وفا
0000000000000000000000000
وزیرا تو می دار اندر یمین بگیریم جمله بزیر نگین
0000000000000000000000000
کنیم جملگی را در این دم هلاک بجنگ لعینان نداریم باک
0000000000000000000000000
الا ای گروه ظلالت شعار یکی زنده نگذارم این کار زار
0000000000000000000000000
مصیب منم چون خزائی نسب ز ترسم نخوابند جمله عرب
0000000000000000000000000
ز ایرانیان گُرد شیر افکنم گروه شرر را بخاک افکنم
0000000000000000000000000
مرا نام مادر مصیب نهاد دل شامیان را شرر بر نهاد
0000000000000000000000000
اگر گرز خود را زنم کوه قاف شجاعان من می شوند اکتشاف
0000000000000000000000000
شجاعان ایران مصیب منم غلام علی شاه غالب منم
0000000000000000000000000
کمر بسته ی حیدر صفدرم مصیب مرا نام اژدر درم
0000000000000000000000000
حسین علی را منم جان فشان به خون خواهی اکبر نوجوان
0000000000000000000000000
کجا می روید ای گروه شرر برون رفته از دین خیر البشر
مصیب منم ای سپاه گران ز بیمم بترسند همه پر دلان
شما ای گروه برون از شمار چه کرده حسین شاه والا تبار
گرفتند دورش همه مشرکین به امر یزید پلید لعین
چه کردند اهل حریمش همه اسیرش نمودید بی واهمه
برانید ای لشکر بی کران یکی زنده نگذارم اندر جهان
بگیرید دور همه ناکسان سپارند جان از سنان کمان
0000000000000000000000000
چه پرواز آمد به تن مرغ جان پس آن گه بگفتن گشایم زبان
چه مرغ دلم گشته بستان سرا گرم فتح و توفیق بخشد خدا
چرا کرده اید ای سپاه یزید جگر گوشه مصطفی را شهید
حسین علی آن امام کبار ز اخوان خویشان و قوم تبار
برفتید ناگاه در کربلا سپاه یزید ای سگ رو سیاه
بکوشید دل را مدارید باک چرائید ترسنده و بیمناک
من آنم که چون تیغ گیرم به جنگ نیاید کسی پیش من بی درنگ
به میدان چه رو آورم روز کین هزاران خوارج زنم بر زمین
ز فردوس ماند همین چند بیت نباشد بجز مدحت اهلبیت
چه بودم به مداح آل رسول خدایا نما التماسم قبول
شما شیعه ایندم به صد شورشین کشید از جگر نعره یا حسین
ایا امیر چرا حالتت پریشان است دو کوکبت چه بمثل سحاب گریان است
ز برق تیغ چه در کوهسار شیر و پلنگ ز هیبت تو گریزان شوند در دل سنگ
توئی بهر تبه خدام پادشاه نجف ز صولت تو فریدون عنان دهد از کف
اگر که گُرز گران را زنی به کوه گران ز همت علی آن کوه می شود ویران
به من بگو که چرا علی اشک ریزد ز بصر خدا نکرده چه رو داده است ای سرور
0000000000000000000000000
ایا امیر مکن اینقدر دلم را خون بیا برو تو به نخجیر اندر این هامون
نما توصیه از این وحش های این صحرا غمت ز دل بزداید ایا امیر جهان
و یا ز مهر برو یک زمان بخلوت ناز تو با حریم سرا پرده ات شوی خندان
و یا بخواب شود غصه از دلت بیرون مدد بجو بخداوند قادر بی چون
0000000000000000000000000
سلام من به تو باد ای امیر والا جاه منم کمین و غلام تو ای شه والا
ایا امیر چرا اینقدر پریشانی چه واقع است چرا اینقدر هراسانی
سبب ز چیست که ریزی سرشک غم ز بصر بیان نما که چه رو داده است ای سرور
0000000000000000000000000
ای امیر از این حکایت شد دلم لبریز خون بهر سبط مصطفی داری سرشک لاله گون
باز گو از بهر من دیگر چه ها دیدی بخواب از برای نور چشم مصطفی گشتم کباب
0000000000000000000000000
آه و واویلا که گشتم دل کباب بهر فرزند عزیز بوتراب
خواب تو خیر است دانم ای امیر دشمن از دست تو می گردد اسیر
0000000000000000000000000
مکن خاطرت رُخته ای شهریار که خواب تو خیر است ای کامکار
حسین پادشاه زمین و سماست حسین جانشین ولیِ خداست
حسین است آن کس که می شد سوار به آغوش احمد شه افتخار
حسین زیب دامان پیغمبر است که را جرأت حرب آن سرور است
اگر از حجاز آمده در عراق عراقی به او می شوند اتفاق
کسی گر شود منکر آن جناب شود خصم او حضرت بوتراب
0000000000000000000000000
ایها القوم رجالا و نساء اَعلموا قال امیر الامرا
قاصدی آمده از نزد حسین رقم آورده ز نزد ثقلین
ثم یا لیت بما یجتمعون اِقرعوا ما رقم و یا سمعون
0000000000000000000000000
بر سر چشم ای امیر نیک خو می نمایم حال تجدید وضو
مشک عنبر آورید ای دوستان تا بشویم بهر حرمت من دهان
ایها الناس از خواص و از عوام جمله بفرستید صلوات و سلام
کرده ایم ای شاه تجدید وضو روز شب بودیم در این آرزو
ای گروه بیکران بی واهمه بر حسین صلوات بفرستید همه
0000000000000000000000000
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
آه آه از گروه کوفه وشام زندگی بر حسین نموده تمام
ز اولاد مصطفی چه ستم ها نموده اند الله اکبر از ستم کربلا و شام
0000000000000000000000000
گمان مکن که تو تاب شنیدنش داری
0000000000000000000000000
امیر بهر حسین دیده پر ز آب شدیم
0000000000000000000000000
نوشته اول جنگ است وقت هنگامه
0000000000000000000000000
نوشته است که داد از جفای قوم دغا
0000000000000000000000000
نوشته است رسان خویش را به من الحال
0000000000000000000000000
نوشته است که داد از ستیزه دشمن
0000000000000000000000000
نوشته عازم میدان شده علی اکبر
0000000000000000000000000
نوشته عشرت قاسم بپاست در امروز
0000000000000000000000000
نوشته است که امداد از تو می خواهم
0000000000000000000000000
نوشته دور خیامم احاطه کرده سپاه
0000000000000000000000000
نوشته است مگو کربلا بگو محشر
0000000000000000000000000
نوشته تاب نداریم ز شدت گرما
0000000000000000000000000
نوشته است مرا خارجی خطاب کنند
0000000000000000000000000
نوشته است که از دوستان خود دورم
0000000000000000000000000
نوشته است غریبم غریب ای یاران
0000000000000000000000000
نوشته است بزودی بیا مرا دریاب
0000000000000000000000000
نوشته است به تو زینب حمیده اسیر
0000000000000000000000000
نوشته است مصیب امان ز ابن زیاد
0000000000000000000000000
نوشته است بمن ظلم بی حساب کنند
0000000000000000000000000
نوشته است به نزدت سکینه مضطر
0000000000000000000000000
نوشته لشکر امداد باب من آور
0000000000000000000000000
نوشته است به همراه مشک آب آور
0000000000000000000000000
نوشته نُه شب و نُه روز تشنه لب بودیم
0000000000000000000000000
نوشته است مصیب بیا که تشنه لبیم
0000000000000000000000000
نوشته زود بیائی به یاری پدرم
0000000000000000000000000
ای مصیب زینب آزرده جان لفظ حالی کرده انشا با زبان
کی زنان امروز امدادم کنید گر بنوشید آب سرد یادم کنید
ما غریبیم هم ز سادات عرب میهمان هستیم اما تشنه لب
الامان از تشنه کامی الحذر لیس قلبی اَو حدید الحذر
0000000000000000000000000
شهریارا دختر شاه عرب دخترت را یاد کرده با تعب
شکوه ها از دست اعدا کرده است آب از طفلان تمنا کرده است
یک برادر دارم و چندین امید سخت می ترسم شود اکبر شهید
تا نرفته اکبرم اندر جهاد تا نرفته نخل عمر او به باد
سعی کن ای دوست از راه وفا بلکه از دشمن ستانی داد ما
0000000000000000000000000
یک دمی ترک فغان از غم این کار نما گوش بر عرض من ای شاه جهاندار نما
زود زود می باش مهیا تو به امداد حسین راضی از همت خود احمد مختار نما
نصرت معرکه از حیدر کرار طلب از حسین دفع چنین کثرت اشرار نما
0000000000000000000000000
جمله امداد کنید ای سپه خاص امیر نام داران قبایل و گردان دلیر
زینت آرای دلیران امیر الامرا جنگ با ابن زیاد است ندارد تاخیر
0000000000000000000000000
ای امیرا اسلحه ی حرب بدان حاضر شد بهر امداد حسین لشکر ما مخبر شد
همه لشکر ما جمله شدند آماده زود می پوش صلاح کرب و بلا محشر شد
0000000000000000000000000
من زره پوشم به تن با حال زار تا کنم جان را به شاه دین نثار
بزن طبل طبال ای نیک خواه حسینم غریب است ندارد پناه
0000000000000000000000000
من کمر بندم به صد شور و نوا جان فدای آن امام مقتدا
0000000000000000000000000 بزن طبل
خخود را بر سر نهم من حالیا جان به قربان غریب بی نوا
0000000000000000000000000 بزن طبل
تیغ بر بندم کمر با شور و شین جان فدای آن امام عالمین
0000000000000000000000000 بزن طبل
من سپر بر دوش سازم استوار رو کنم در کربلا با حال زار
0000000000000000000000000 بزن طبل
من بپا چکمه نمایم استوار جان کنم قربان شاه تاجدار
0000000000000000000000000 بزن طبل
من کفن پوشم به جسم خویشتن جان فدا سازم به آن شاه زمن
0000000000000000000000000 بزن طبل
ای امیرا مستدعیم با اتمام چیست فرمانت بکوشیم تا به جان
0000000000000000000000000 بزن طبل
ای شهریار مرکب رهوار حاضر است جانم فدات لشکر بسیار حاضر است
برخیز تا نرفت امام زمان ز دست شاید که آوریم به اعدای دین شکست
طبال طبل نوازید هر طرف جان را برای شاه شهیدان نهم بکف
0000000000000000000000000
چاوش
سر و جان در ره جانان چه صفا دارد جان مطاعیست که هر بی سر و پائی دارد
خواهم امروز که در پای حسین سر بازم آشنائی که همین ماه لقائی دارد
0000000000000000000000000
ما میرویم سوی بیابان کربلا سازیم جان فدای شهنشاه کربلا
می رویم ما به کربلای حسین تا کنم جان خود فدای حسین
0000000000000000000000000
امیرا یک زنی بینم هویدا است
0000000000000000000000000
امیرا از سرم رفت عقل و هوشم
0000000000000000000000000
امیرا بلکه فوجی از زنانند
0000000000000000000000000
گمانم عازم کرب و بلایند
0000000000000000000000000
بلی خود را نمودندی کفن پوش
0000000000000000000000000
گمان من که باشند از خواتین
0000000000000000000000000
یقین شه را بدان زیبا نگارند
0000000000000000000000000
برو می شو خبر از ایشان
0000000000000000000000000
برانید شاه ما یاور ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد
0000000000000000000000000
برانید جان من قربان اکبر شوم قربان آن شبه پیمبر
0000000000000000000000000
برانید ای جوان مردان طرّار که مانده شاه دین بی یار و افگار
0000000000000000000000000
برانید خواهرش افگار و زارند به دست کوفیان خوارند و زارند
0000000000000000000000000
همی ترسم شود بی شاخ و بی برگ علیِ اکبرش گردد جوان مرگ
0000000000000000000000000
همی ترسم که عباس علمدار دو بازویش جدا سازند کفار
0000000000000000000000000
خدایا خیر گردان کار ما را حسین را تو نگهدار از بلاها
0000000000000000000000000
ایا گروه در این دم همه پیاده شوید بپای شط فرات این زمان ستاده شوید
0000000000000000000000000
مخور غصه ای شاه والا مکان نمودیم خیمه بپا این مکان
تو را بخت گردیده دولت قرین وجود حسین سیدالمرسلین
0000000000000000000000000
ایا سروران همه جنگ جو بدارید کشیک حرم چهار سو
بیارید خانهای مطلوب را پلوی معلای محبوب را
خورش با مسما و مرغ کباب بیارید در نزد ما با شتاب
0000000000000000000000000
ایا سپاه در این دم کشیک شاه کشید چه صبح گشته همه روی را به راه نهید
0000000000000000000000000
به چشم می روم این دم به جانب صحرا که بلکه صاحب این ناله را کنم پیدا
ای جوانان چرا زنید به سر خسرو ما امیر این لشکر
ناله و زاری شما بشنید هر دو را نزد خویشتن طلبید
0000000000000000000000000
اکبر جوان او را کردند پاره پاره زخم تنش فزون شد افزون تر از شماره
0000000000000000000000000
قاسم عروسیش را از کین عزا نمودند جسمش ز سُم مرکب چون طوطیا نمودند
0000000000000000000000000
رأس حسین مظلوم بر نوک نی نهادند نعش همه شهیدان در خاک خون فتادند
0000000000000000000000000
ایا گروه بحکم امیر والا جاه روان شوید به تعجیل این زمان در راه
که تار و مار بر آریم بر این گروه عبید زنیم آتش بیداد به بارگاه یزید
0000000000000000000000000
بلی امیر در این دشت لشکر بسیار یقین من شده باشند لشکر کفار
و یا که لشکر دیگر بود در این صحرا معیّن است که تغییر کرده حالت ما
0000000000000000000000000
بچشم می روم ایندم امیر والا جاه ببینم اینکه چه کارند می روند کجا
ایا گروه بگوئید از کجا آئید ز تابعان حسینید یا ز قوم یزید
بلافاصله
بدان امیر همین قوم جمله اشرارند ز تابعان یزیدند قوم کفارند
به دشت کرب و بلا بوده اند این لشکر روند شام به نزد یزید بد اختر
0000000000000000000000000
بگیرید دور همه ناکسان بریزیم آتش به قوم خسان
0000000000000000000000000
بگیرید دور گروه شرار ایا لشکران از یمین و یسار
0000000000000000000000000
بگیرید یکسر گروه ظلم را شوید جمله بر قوم کفر را
0000000000000000000000000
کنید جنگ مردانه با این سپاه نماند دلیری در این رزمگاه
0000000000000000000000000
که خشنود گردد شه انس و جان بده نصرت ای خالق آسمان
0000000000000000000000000
که جان را فدای شهنشه کنیم نهال خزان را چه کوته کنیم
0000000000000000000000000
جوانان شاه خزائی همه به این لشکر کین کشید ولوله
0000000000000000000000000
بحق خداوند فرد جلی کشید از جگر نعره یا علی
0000000000000000000000000
برت ای چرخ جور تو حسین داغست بر جانش بکش دست تعدی را بکن رحمی بر افغانش
چگویم از ستم هائی که در حق حسین کردند که نتوانم برون کردن یکی را از هزارانش
کشیدند از حجاز و از عراقش آب را بستند به روی آن شه لب تشنه با اصحاب و یارانش
0000000000000000000000000000
ای برادر فَرَست را ز وفا آوردم چون جلودار نداری به برت ایستادم
0000000000000000000000000000
ای خدا من عهد کردم جان فدا خواهم نمود جان خود را من فدا در کربلا خواهم نمود
این من این کربلا این کوفیان پر شرر آنچه را من وعده دادم هم وفا خواهم نمود
کشتن من سهل باشد در زمین کربلا یاوران هفتاد و یک تن را فدا خواهم نمود
خواهران و دختران را اسیری می دهم تا شفاعت شیعیان بی نوا خواهم نمود
0000000000000000000000000000
جان خواهر هر طرف لشکر سراسر می رسد از برای قتل من هر شهر و کشور می رسد
دشت و صحرا را نگر از شامیان و کوفیان هر طرف ای خواهرا لشکر مکرر می رسد
جمع کن اطفال ما را خواهر غم پرورم غارت اموال ما لشکر سراسر می رسد
0000000000000000000000000000
خواهرا کم نما خروش و نوا تا چه تقدیر بنگری ز قفا
صبر کن زین بلا ایا خواهر می شوم کشته از دم خنجر
بهر عصیان امت جدم می شوم کشته خواهرا این دم
0000000000000000000000000000
مرا یاور فراوان است خواهر نباشد آگه از حالم سراسر
یکی باشد سلیمان دلاور دیگر می دان که عبداله جعفر
ولی دارم نشان آشنائی جهان دیده یل رزم آزمائی
مرا نیکو محب و پاک طیب ز اشراف عرب نامش مصیب
مخور غم ای نهال با شکوفه طلب سازم مصیب را به کوفه
اگر امداد خواهم زان دلاور نماید کوفیان را دل پر آذر
0000000000000000000000000000
در کجائی ای برادر ای مرا آرام جان ای غضنفر فر بیا از خیمگه حال برون
مطلبی باشدد مرا با تو ایا میر عرب می خرام و می نگر بر حالت زارم کنون
ای نهنگ بحر قدرت مایه امید من منشی و مستوفی و دیوان من را رایگون
0000000000000000000000000000
ای برادر جان توئی هم ناصر و دیوان گرم ای که می باشی به هر درد و بلا تو یاورم
کاغذی آور قلمدان نامه ای انشا کنم بهر هر یک دوستارانم نما این دم رقم
چون که از بهر تسلای دل افگار من نامه بنویس تا که گردند خبر ای محرم
هم اینک بر مصیب نامه ای انشا کنم نان و آبی او رساند در بر اهل حرم
0000000000000000000000000000
بنویس ای برادر در نامه او بار حمد خدای اکبر نعت رسول مختار
0000000000000000000000000000
بنویس بر مصیب گشتم بی مددکار از یاوران نمانده جز یک نفر علمدار
0000000000000000000000000000
بنویس ای برادر لشکر ز حد شمار است از هر طرف رسیدند از بهر آل اطهار
0000000000000000000000000000
برادر ای مرا یار و وفادار به هر دردی مرا باشی مددکار
نوشتی بر همه هنگامه ام را بکن مُهری برادر نامه ام را
بده بر قاصدم آن نیک طیب رساند نامه را نزد مصیب
0000000000000000000000000000
آه و واویلا که از جور ستم زخم بسیاری رسیده پیکرم
ذوالجناحا خم نما زانوی خویش پیکرم مجروح باشد زخم خویش
خاک گرم کربلا گیرم قرار زخم جسم من گذشت از صد هزار
0000000000000000000000000000
الا ای یار غم خوارم مصیب نگر من بیکس و یارم مصیب
0000000000000000000000000000
مصیب روی خود در کربلا کن مرا از قید این لشکر رها کن
0000000000000000000000000000
مصیب من علمداری ندارم مصیب قاسم و اکبر ندارم
0000000000000000000000000000
مصیب یاور و یاری ندارم دیگر عباس سرداری ندارم
0000000000000000000000000000
بیا در کربلا نوحه گری کن به کلثوم و به زینب یاوری کن
0000000000000000000000000000
اگر زودی نیائی زین ندامت نخواهی دیدنم الا قیامت
مصرع با ساربان
چه خواهی ساربان گو ای ستمگر
0000000000000000000000000000
برو ای ساربان ما را میازار
0000000000000000000000000000
الا ای پر جفا آخر حیا کن
0000000000000000000000000000
چه شد حق نمک ای بی مروّت
0000000000000000000000000000
عجب ای بی مروّت بی حیائی
0000000000000000000000000000
چه شد ای بی مروت بی حیائی
0000000000000000000000000000
چه شد احسانم ای ملعون صفاک
0000000000000000000000000000
بکن شرم ای جفا کار از خداوند
0000000000000000000000000000
وا محمدا وا علیا وا فاطمتا وا حسنا
مصرع جواب فاطمه س
جان مادر بین بر این زار ملول
0000000000000000000000000000
جان مادر آه از قوم شرار
0000000000000000000000000000
دست خود پوشیده ام او را کفن
0000000000000000000000000000
جان مادر اوفتاده روی خاک
0000000000000000000000000000
بی کفن افتاده از جور عدو
0000000000000000000000000000
شد اسیر قوم دون پر شرر
0000000000000000000000000000
السلام ای در ازل شیراز بند کاف نون بهر تعظیم تو خم پشت سپهر نیل گون
خاک بر فرقم چرا شمع بزم انما همچه مروارید غلطان اشکریزان از دو عین
ای شه بی اقربا پس راز دل آغاز کن بر غلام خویش باشی از وقایع رهنمون
0000000000000000000000000000
ای نظام الملک دیوان خسرو دار خدم هر دو عالم را یقین است از نظامت منتظم
آفتاب از نور رخسارت شده اندر حجاب سایه ات هرگز نگردد بر سر عباس کم
هر که پیشانی نهد در خاک پایت یا حسین آن چنان باشد که زد عرش معلی را قدم
حاضر است اینجا قلمدان ای امام انس و جان نامه را بهر که خواهی بر که بنویسم رقم
0000000000000000000000000000
بنوشتم ای برادر در نامه اول بار بعد از درود احمد مطلب بکن تو اظهار
0000000000000000000000000000
بنوشتم ای برادر کردند بی وفائی از لشکرم نمانده جز یک نفر علمدار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که دشمن آیند ز هر طرف ها از شام و کوفه سهل است از هند و روم و تاتار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که خواهش از کس نکرده بودم این هم بدان مصیب گردیده ایم ناچار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که اکبر ترسم که کشته گردد مادر دیگر نزاید این گونه ماه رخسار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که زینب هرگز ستم ندیده باید که ظلم بیند از لشکر ستم کار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که زینب آید به میهمانی اما خبر ندارد از قوم سست کافر
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که بشتاب ما را ز مهر دریاب تا زین سفر نگردد زینب اسیر کفار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که آبی نوشند گبر و ترسا بر روی آل طاها بستند قوم کفار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که زینب گردیده تشنه کامی در آفتاب گرما لب تشنه است بسیار
0000000000000000000000000000
بنوشته ام که زینب امداد از تو خواهد دردیست ای مصیب آمد کنون به یکبار
0000000000000000000000000000
جواب سکینه
بنوشته ام سکینه افغان کند ز سینه از جور اهل کینه شد عاقبت گرفتار
0000000000000000000000000000
یارب کباب گشتم از حالت غریبان هم شرح تشنه کامی هم اقتضای دوران
0000000000000000000000000000
بنوشته ام سکینه احوال را کم و کیف هم شرح تشنه کامی هم اقتضای دوران
0000000000000000000000000000
این دم بخیمه بنشین فردا مصیب آید با مشک های پر آب با لشکر فراوان
0000000000000000000000000000
به قربان تو گردم شاه با فر شده مرقوم این نامه سراسر
برادر جان نوشتم شرح حالت بیا مُهرت زنم بر پشت پاکت
0000000000000000000000000000
بیا ای قاصد فرخنده اختر بکن یاری برای سبط حیدر
ستان این نامه سلطان مظلوم بگیر این دم ز من ای پیک با فر
روان شو جانب سیل خزائی به سرعت نِه چون باد سر سر
از چه یا زهرا کشی از سینه آه
0000000000000000000000000000
بینمش صد پاره بر روی زمین
0000000000000000000000000000
فاطمه از جور امت الامان
0000000000000000000000000000
بینمش افتاده بی غسل و کفن
0000000000000000000000000000
بلافاصله با ساربان
ایا لعین تبه روزگار بی ایمان خدا سیاه کند رویت ای سگ نادان
دو دست و پای تو را قطع کردگار کند هزار لعنت حق بر تو ای ستمگر باد
پیامبر در جواب فاطمه س
دخترم زهرا مکش آه از نهاد
0000000000000000000000000
بینمش صد پاره از تیغ و سنین
0000000000000000000000000
بینمش صد پاره بی غسل و کفن
باز یاران صوت جان سوز برادر می رسد نیش تر زین ماجرا بر جان خواهر می رسد
در تضرع با خدا گوید که جان سوزد مرا از شرار این سخن بر جانم آذر می رسد
یا اخا بهر چه نالی این زمان با شور و شین من به قربان تو گردم ای امام عالمین
0000000000000000000000000000
ای ضیا بخش دیده خواهر والی ملک حیدر صفدر
ای برادر به دشت کوفه نگر می رسند از قفای یکدیگر
ما غریبیم اندر این مأوا یاوری نیست از برای خدا
0000000000000000000000000000
نباشد یاوری بر تو برادر که ماندی بیکس افگار مضطر
برادر جان دخیلم ای برادر به قربانت شود این جان خواهر
0000000000000000000000000000
برادر نامه بنویس و روان کن محبّ و دوست خود را شادمان کن
بیایند یاریت از راه احسان رسد فریاد ما خلاق سبحان
0000000000000000000000000000
با عباس
بنویس ای برادر در نامه او بار فریاد از غریبی داد از جفای کفار
0000000000000000000000000000
بنویس ای مصیب با ما گر آشنائی هر چند زود آئی دیر است ای وفادار
0000000000000000000000000000
بنویس آب بستند بر عترت پیمبر بنویس دل شکستند بر اهل بیت اطهار
0000000000000000000000000000
بنویس ای مصیب افغان ز تشنه کامی آه از جفای شامی داد از گروه کفار
0000000000000000000000000000
بنویس جمله مرغان باشند جمله سیراب این قُمریان گلشن جز بلبلان گلزار
0000000000000000000000000000
بنویس بر سکینه جز نیمه جان نمانده البته زود آئی با مشک های پر آب
0000000000000000000000000000
بنویس بر خواتین زنهای غیرت آئین خوب است آل یاسین گردند اسیر کفار
0000000000000000000000000000
بنویس ای عمو جان بر دختران اعراب از بهر این حقیران آرند نان و هم آب
0000000000000000000000000000
بنویس ای عمو جان بستند چون فراتم امروز ای مصیب من مستحق آبم
0000000000000000000000000000
بنویس این بیابان از تشنگی کبابم بنگر تو ای مصیب چشمان پر ز آبم
0000000000000000000000000000
بنویس گر نیائی از تشنگی هلاکم از بهر قطره ای آب امروز دل کبابم
0000000000000000000000000000
الا ای دختران یکسر بیائید همه از این خبر گیسو گشائید
حسین در کربلا یاور ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد
کفن گردن نمائید جان خواهر حسین بی مونس و بی یار و یاور
رویم در کربلا به آه و افغان رسانیم نان و آبی بر غریبان
0000000000000000000000000000
ای خدا این ظلم و طغیان تا کجا بر حسین ابن علی باشد روا
ای زنان این حرم با شور و شین برکشید از دل صدای یا حسین
حسین حسین حسین
السلام ای قره العین الرسول
0000000000000000000000000000
نور عینا این چه حالست ای پسر
0000000000000000000000000000
گو چه شد آن اکبر گل پیرهن
0000000000000000000000000000
گو علمدارت چه شد ای نیک زاد
0000000000000000000000000000
در کجا شد قاسم داماد تو
0000000000000000000000000000
خواهرت زینب چه شد ای خوش سیر
0000000000000000000000000000
مصرع با پیامبر
یا رسول الله صد فریاد و داد
0000000000000000000000000000
ای پدر این جسم فرزندت حسین
0000000000000000000000000000
از جفای این گروه پر خطن
0000000000000000000000000000
با امام علی
یا علی یکدم بیا در قتلگاه
0000000000000000000000000000
یا علی بنگر حسین نازنین
0000000000000000000000000000
یا علی داد از جفای ساربان
0000000000000000000000000000
بین حسینم را تو در خاک محن
هاتف در مجلس امیر مصیب
وا مصیبت از جفای ساربان یا مصطفی از صف جنت خرام اندر زمین کربلا
طرّقو ای حوریان زهرای اطهر می رسد وا مصیبت این زمان ختم پیمبر می رسد
قاصد در مجلس امیر مصیب
بچشم ای شاهباز اوج عزت کمر بندم بجان از بهر خدمت
به سرعت این زمان ای نیک طیب رسانم نامه را نزد مصیب
خوشا بخت سعید من ز یاری نمایم امر تو بر دیده جاری
0000000000000000000000000
فریاد از غریبی و بی یاری حسین وز ناله های دم به دم و زاری حسین
0000000000000000000000000
نامه سلطان خوبان می برم در خزامن حال فرمان می برم
0000000000000000000000000
از من سلام بر تو ایا خسرو جهان باقی بقای عمر تو تا آخر الزمان
من قاصدم ز نزد سلیمان کربلا من هدهدم بجانب سلطان کربلا
0000000000000000000000000
بنوشته نامه ای به صد افغان و شور شین نزد تو ای امیر در این دم کنون حسین
این دم ایا امیر با عزاز و احترام از دست من بگیر تو این نامه امام
0000000000000000000000000
چگویم ز حال حسین ای امیر ز جور مخالف شده دست گیر
چه آمد به سمت عراق از حجاز نمودند با وی در کینه باز
0000000000000000000000000
هویدا چه گشت موکب آن جناب بروی عیالش ببستند آب
چه از شهر امداد او احتیاج ببین تو چه بنوشته اولای تاج
نما حال تعجیل ای با وفا رسان خویش را نزد شاه هُدا
دختر اول در مجلس امیر مصیب
الا ای خواهران نیک کردار بگویم جمله را گردید خبردار
حسین آمد عراق و گشته بی یار گرفته دور او را قوم کفار
نوشته نامه در پیش مصیب که رفته یاری او نیک طیب
بیائید خواهران گردیم روانه رویم در کربلا ما عاشقانه
0000000000000000000000000
ایا طفلان همه گردید خبردار رویم در کربلا جمله به یکبار
حسین مانده غریب و بی مددکار بود تشنه گرسنه آن وفادار
بگیرید مشک های آب بر دوش همه ای دختران گردید کفن پوش
0000000000000000000000000
روان گردید دختر ها تمامی بگیرید آب و نان بهر صوابی
رویم در کربلا با آه و افغان که بلکه ما رسیم بر داد طفلان
دختر دوم در مجلس امیر مصیب
عزیزان خاک عالم بر سر من سیه شد زین مصیبت معجر من
سپردند از عطش جان به تمامی عزیزان شد حسین از تشنه کامی
همیّت گر بود ای دوستداران بَریم آبی برای تشنه کامان
0000000000000000000000000
بنالید ای عزیزانم تمامی شده تنها حسین یارب گواهی
به کف گیرید ظرف آب یکسر بریم از بهر طفلان مکدّر
0000000000000000000000000
مصرع با مادر
گذار مادر که جان سپارم
0000000000000000000000000
مکن تو منعم ز غم گساری
0000000000000000000000000
مرا خیالی رسیده منظور
0000000000000000000000000
سکینه قلب مرا شکسته
0000000000000000000000000
در این بیابان بدان دهم جان
0000000000000000000000000
کباب گشته دل سکینه
0000000000000000000000000
گذار آیم حزینه مادر
0000000000000000000000000
مکن تو منعم بحق قرآن
0000000000000000000000000
غریب کربلا یا حسین یا حسین
دختر سوم در مجلس امیر مصیب
الا ای دختران یکسر بیائید همه از این خبر گیسو گشائید
حسین در کربلا یاور ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد
رویم در کربلا با آه و افغان رسانیم نان و آبی بر غریبان
0000000000000000000000000
ای خدا این ظلم و طغیان تا کجا بر حسین ابن علی باشد روا
ای زنان این حرم با شور و شین بر کشید از دل صدای یا حسین
0000000000000000000000000
زن بزرگ در مجلس امیر مصیب
ای خدا خاکم به سر شد از جفا کو همیت کو مروت کو وفا
سبط پیغمبر ذلیل کوفیان این چه غیرت کو وفا ای کوفیان
0000000000000000000000000000
از حکایات حسین فخر بشر گوئیا هستی در عالم بی خبر
آمده در کوفه با خیل حشم دور او بگرفته اند اهل ظلم
آب را از کین به رویش بسته اند جان زارش را ز کینه خسته اند
این کجا انصاف باشد روز و شب ماهمه سیراب و زینب تشنه لب
0000000000000000000000000000
زنان این قبیله جمله آئید چه پروانه به گرد شمع آئید
حریم مصطفی در آفتابند ز بی آبی در آن صحرا کبابند
0000000000000000000000000000
بود تکلیف رنج راه بُردن رسیدن یا به مطلب یا که مُردن
کفن پوشید زن های قبایل همه شمشیرها سازید حایل
مسلّح این زمان گردید کفن پوش مکمل مشک های آب بر دوش
چنان کاری نمائیم در زمانه بماند یادگاری از زنانه
رسانم آب بر فرزند زهرا ستانم داد زینب را ز اعدا
نمائیم جان فدای سبط حیدر که تا راضی شود بر ما پیمبر
0000000000000000000000000000
چاوش
جانب کربلا خیل زنان بسم الله روی آرید به ره از دل و جان بسم الله
0000000000000000000000000000
بشتابید که هستند عیال شه دین جمله از سوز عطش تشنه لبان
0000000000000000000000000000
بعد از دختران
ایا گروه زنان جملگی نظاره کنید تمام جامه ی جان را هزار پاره کنید
نظر کنید بر این دختران به شیون و شین برند آب چه سان بهر دختران حسین
0000000000000000000000000000
بلا فاصله با دختران
بیا تو دختر عزیز جانم
0000000000000000000000000000
تو تاب رفتن به ره نداری
0000000000000000000000000000
ره بیابان بسی بود دور
0000000000000000000000000000
عزیز جانم شوی تو خسته
0000000000000000000000000000
ز پا تو افتی در این بیابان
0000000000000000000000000000
برو به خیمه تو ای حزینه
0000000000000000000000000000
عزیز جانم میا تو دختر
0000000000000000000000000000
میا عزیزم تو در بیابان
0000000000000000000000000000
ای خواهران دختر من از ره وفا چون می رویم از ره یاری به کربلا
دارم توقع آنکه به افغان و شور وشین از دل کشید ناله فریاد یا حسین
آقا یا حسین آقا یا حسین
0000000000000000000000000000
مرثیه
غریب کربلا یا حسین یا حسین شهید اشقیا یا حسین یا حسین
0000000000000000000000000000
سرور عالمین یا حسین یا حسین سلطان مشرقین یاحسین یاحسین
0000000000000000000000000000
سید حرمین یا حسین یا حسین ما زنان عرب یا حسین یا حسین
0000000000000000000000000000
با هزاران تعب یا حسین یا حسین آمدیم یاریت یاحسین یا حسین
0000000000000000000000000000
مصرع مصیب
شه دانا مپرس احوال مجنون
0000000000000000000000000000
شها دیوانه در صحرا است مایل
0000000000000000000000000000
مرا غیرت شها بر غیرت افزود
0000000000000000000000000000
غم زینب مرا دیوانه دارد
0000000000000000000000000000
رسانم تا به زینب نان و آبی
0000000000000000000000000000
گریزان گشتن از این جنگ ننگ است
0000000000000000000000000000
شها دانم ولی زینب غریب است
0000000000000000000000000000
توانم در ره او کشته گشتن
0000000000000000000000000000
شها دیوانه را کی خوف و بیم است
0000000000000000000000000000
مگر زینب نباشد دختر شاه
0000000000000000000000000000
ای به چشم ای خسرو جم اقتدار جمله برگردیم با حال فگار
این کنیزان را بود عرضی شنو گر دهی رخصت نمایم آشکار
0000000000000000000000000000
ایا سلطان مرا مقصود این است مرا مقصود نزدت این چنین است
زمانی اندر آن صحرا رسیدی به پا بوس شه بطحا رسیدی
حسین را یک برادر هست عباس که باشد نزد او آن خسرو ناس
اگر خواهد رود در جنگ اشرار شها دستم به دامانت تو مگذار
زن دوم(کوچک) در مجلس امیر مصیب
ای امیر امروز می بینم تو را آشفته حال من نمی دانم برای چیست این رنج و ملال
گو به قربان تو گردم ای امیر بی مثال از که داری این زمانه تو دیگر رنج و ملال
دور باد از تو چشم بد در این دار فنا تا خدا نصرت دهد بر تو امیر با وفا
0000000000000000000000000000
بیا بخواب ای امیرا تو را شوم قربان شوم تصدق تو من ایا امیر جهان
حرم سرای امیر جملگی ز خُرد و کبار شوید ساکت امیر جهان شود بیدار
0000000000000000000000000000
من چه سازم ای خداوند جهان از چه می لرزد شهنشاه زمان
خاک بر فرقم چه رو داده مگر از چه می لرزد امیر بحر و بر
ای خدا چاره ندارم این زمان پای او مالم به راحت این زمان
تا شود بیدار آن والا تبار رخ چه داده بر شه گردون وقار
0000000000000000000000000000
ایا امیر چرا والِهی و سرگردان بخواب خویش چرا لرزی ای امیر جهان
چه روی داد شما را امیر این کشور حسین به دور زبان شماست ای سرور
0000000000000000000000000000
بیا وزیرا امیر جهان طلب فرمود روانه شو به بر او ایا وزیر تو زود
0000000000000000000000000000
جان خواهر چیست آن زیبا لقا چون شده بر گو به دشت کربلا
باز فرما ای خواتین جهان گو چه رو داده بفرما این زمان
0000000000000000000000000000
ای خدا این ظلم و طغیان تا کجا بر حسین ابن علی باشد روا
زین حکایت بی قرارم این زمان زانکه بی یار است سلطان جهان
چیست گو تکلیف ما ای بی نوا خوب باشد رو نهیم در کربلا
0000000000000000000000000000
ایا جمله خواتین مصیب بگویم بر شما این گونه مطلب
بگیرید آب و نان را ای قبیله برای زینب زار و حزینه
طعام و نان بگیریدش فراوان برای اهل بیت زار و حیران
رسانیم خویش را بر زینب زار الا ای خواهرا کن سعی بسیار
دیگر بر گو چه سازیم جان خواهر به قربان تو ای زار مکدر
0000000000000000000000000000
بچشم ای بانوی خاص امیرم برای توشه ی ره آب گیرم
زنان جمله کفن پوشیده بر تن رویم در کربلا با آه و شیون
رسانیم آب و نانی بی بهانه حریم شاه دین تشنه لبانه
تمام طفلها تشنه در آن دشت سکینه حضرت کلثوم و زینب
0000000000000000000000000000
زن سوم در مجلس امیر مصیب
بگو خواهر چه رو داده در این دم که من دیده ترم زین محنت و غم
بگو خواهر چه رو داده شما را که شد چشم ترم زین شور آوا
0000000000000000000000000000
خداوندا چه باشد این قیامت چه سازم ای خدا با درد و محنت
حسین در کربلا بی یار مانده میان لشکر اعدا مانده
0000000000000000000000000000
ایا جمله زنان این قبیله بگویم بشنوید از این حزینه
بگیرید آب از بهر سکینه که باشد تشنه لب آن بی قرینه
بگیرید نان ایا زن ها تمامی رویم در کربلا با شادمانی
کنیم جان را به قربان شه دین روان گردید ای یاران با دین
عرب اول در مجلس امیر مصیب
شیعتی مَهما شربتُم ماءَ عَذبٍ فَاذکُرونی اَو سَمعتُم بشهیدٍ اَو غَریبٍ فَانذِبونی
لَیتکم فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی کَیف اِستَثغی بطفلٍ فَاََبی اَن یَرحَمونی
0000000000000000000000000
یا مَن بَکَت فی قَتله دنیا و ما فیها یا شاه مَذبوحَ القَفا یا بَحجه الزهرا
یا میر مَسلوب الرَدا یا شافع الفَردا رأسا به نوک نیزه ها آقا یاحسین مولا حسین
0000000000000000000000000
یا نور مِشکوات الدُجا یا منبع الحکمه مجروح تیغ اَشقیا یا شافع الرَحمه
عطشان دشت کربلا ای شاه بی حشمه مقتول سر از تن جدا آقا یاحسین مولا حسین
0000000000000000000000000
یا منبع الانوار و الاعجاز و الاسرار یا معدن الجود و کان العلم و الاطوار
فی کربلا مقتول جور الفرقه الاشرار مقتول سیف بالقفا آقا یا حسین مولا یا حسین
0000000000000000000000000
یا من مخضّب خدّه بثاره الانوار یا من رجاء یقطع بماتم الاکبر
یا من سبایا فی البلاد الاخت و الاختر من ظلم قوم الاشقیا آقایا حسین مولا یا حسین
0000000000000000000000000
حیف از جوانان حسین افتاده در میدان جسم همه شد طوطیا از کینه عدوان
رأسش به نوک نیزه ها از جور بی دینان فریاد از آن ظلم و جفا آقا یا حسین مولا یا حسین
0000000000000000000000000
با مصیب جفت بخوانند
سلام ای حاجب خلوت سرایت قیصر دارا جهانی را خدا آرد به کامت ای جهان آرا
چه باشد مطلبت ای شهریار جم خدم فرما که آخر در حضورت گو طلب فرموده ای ما را
0000000000000000000000000
ما دو بیکس که با دو چشم تریم ره دوریم و هر دو رهگذریم
ما که بر درد و غم گرفتاریم هر دو از شهر کوفه می آئیم
0000000000000000000000000
بدان امیر بود کربلا چه قربانگاه
0000000000000000000000000
ایا امیر چگویم ز کوفیان دغا
0000000000000000000000000
بمیرم آه که شد دست وی ز کینه جدا
0000000000000000000000000
بدان امیر که باقی نماند گل به چمن
0000000000000000000000000
خاک عالم به سرم باد حسین را کشتند با لب تشنه امام ثقلین را کشتند
0000000000000000000000000
آه فریاد که کشتند شهنشاه ودود یک نفر بهر همان شاه مددکار نبود
0000000000000000000000000
جملگی اهل و عیالش بنمودند اسیر خیمه اش آتش سوزان بزدند قوم شریر
0000000000000000000000000
دست عباس علی از تن او گشت جدا علی اکبر تن مجروح فتاده به زمین بلا
0000000000000000000000000
لب تشنه سر بریدند مظلوم کربلا را در خاک و خون کشیدند سلطان نینوا را
0000000000000000000000000
زینب سر برهنه گشته شتر سواره عریان سر برهنه با ساز و با نقاره
0000000000000000000000000
اطفال شاه مظلوم گشتند اسیر عدوان بردند تمام ایشان بر سوی شام ویران
0000000000000000000000000
شد عابدین مضطر بی باب بی برادر بردند شام ویران آن فرقه ستم گر
عرب دوم در مجلس امیر مصیب
انت الغریب انت الشهید آقا یا حسین انت الشهید انت الوحید آقا یا حسین
انت العطشان انت العریان آقا یا حسین انت المظلوم انت المحروم آقا یا حسین
انت الذبیح بالقفا من فتنته الاعدا انت الشهید بالسیوف فی یوم عاشورا
مسلوب یا نور الورا مقطع الاعضا فی الارض ظهر الکربلا یا حسین مولا حسین
0000000000000000000000000
یاران حسین در کربلا بی یار و یاور شد از کینه های شامیان بی یار و لشکر شد
اندر زمین کربلا از کینه بی سر شد از کینه تیغ جفا آقا یاحسین مولا یاحسین
0000000000000000000000000
جسم علی اکبرش افتاده در میدان قاسم عروسیش عزا از کینه عدوان
شد حجله اش ماتم سرا از گردش دوران ای شاه مذبوح القفا آقا حسین مولا حسین
0000000000000000000000000
عباس علمدار حسین افتاده در میدان گشته دو بازویش جدا از کینه عدوان
شد بیرق او سرنگون از کینه دوران ای داد از ظلم و جفا آقا حسین مولا حسین
0000000000000000000000000
با مصیب جفت بخوانند
سلام ای حاجب خلوت سرایت قیصر دارا جهانی را خدا آرد به کامت ای جهان آرا
چه باشد مطلبت ای شهریار جم خدم فرما که آخر در حضورت گو طلب فرموده ای ما را
0000000000000000000000000
ما دو بیکس که با دو چشم تریم ره دوریم و هر دو رهگذریم
ما که بر درد و غم گرفتاریم هر دو از شهر کوفه می آئیم
0000000000000000000000000
چگویم آه جوابت به ناله و زاری
0000000000000000000000000
تمام کشته شدند از جفای قوم شرار
0000000000000000000000000
چگویم آه شده پاره پاره از خنجر
0000000000000000000000000
گلوی نازک او شد نشان ناوک تیر
0000000000000000000000000
خاک عالم به سرم باد حسین را کشتند با لب تشنه امام ثقلین را کشتند
0000000000000000000000000
همه یاور و انصار حسین را کشتند تن نورانی او را چه بخون آغشتند
0000000000000000000000000
بی گنه بوده امیرا که شهیدش کردند اسب کین بر بدن نازک او تاخته اند
0000000000000000000000000
لب تشنه سر بریدند مظلوم کربلا را در خاک و خون کشیدند سلطان نینوا را
0000000000000000000000000
زینب سر برهنه گشته شتر سواره عریان سر برهنه با ساز و با نقاره
0000000000000000000000000
اطفال شاه مظلوم گشتند اسیر عدوان بردند تمام ایشان بر سوی شام ویران
0000000000000000000000000
شد عابدین مضطر بی باب بی برادر بردند شام ویران آن فرقه ستم گر
شمر در مجلس امیر مصیب
یا حسین ای معدن جاه و جلال صاحب شان مقامات کمال
منم که خانه ایمان ز کین کنم ویران منم خراب کننده عمارت دوران
منم که شور به کروبیان در اندازم منم که غلغله در خاکیان در اندازم
0000000000000000000000000
منم شمر سنگین دل بی حیا نباشد مرا رحم دیگر بجا
کشم خنجر کین گلوی تو را نباشد مرا شرم از مصطفی
0000000000000000000000000
جواب رجز مصیب
امیر مصیب خزائی توئی به گُردان کنون خودنمائی توئی
0000000000000000000000000
ایا لشکر بی حیای لعین که بتوان شود با مصیب قرین
0000000000000000000000000
بما تاب جنگ تو نبود قرار مگر اینکه سازیم جمله فرار
0000000000000000000000000
بگیرید دورش شما مشرکین نمائید کوشش یسار و یمین
0000000000000000000000000
کنید جنگ مردانه با شیر مرد عنان دلیری نمائید گرد
بجدل ابن سلیم در مجلس امیر مصیب
وه چه غفلت به من بخت سیه روی نمود سست اقبال من بخت مرا تیره نمود
در پی غارت خرگاه شه جن و بشر همه بردند غنیمت بجز این بنده مگر
گر روم خانه به این دست تهی ای یاران می ندانم که چگویم بجواب طفلان
طفل هایم همه بی ساتر لخت عورند به امید من بدبخت همه مسرورند
0000000000000000000000000
بعد ساربان
آن سیاهی کیست آید در نظر او بود از من یقین بدبخت تر
می روم در قتلگاه پنهان شوم از غم بدبختیم نالان شوم
0000000000000000000000000
مصرع اول
سیاهی کیستی در این شبانه
0000000000000000000000000
بگو از دوستانی یا که دشمن
0000000000000000000000000
مگر از اشقیائی ای بد اختر
0000000000000000000000000
هراسانم ز تو ای مرد بدخو
0000000000000000000000000
صدای تو بود چون آشنایان
0000000000000000000000000
بدان من بجدل ابن سلیمم
0000000000000000000000000
یا اله یاله
رفیقا شب بخیر ای نامرادم
0000000000000000000000000
دلم از ترس گشته پاره پاره
0000000000000000000000000
هجوم لشکران رفتی کجا تو
0000000000000000000000000
امان از لشکر صفاک بد خو
0000000000000000000000000
شدم پنهان بدان در جوف نی زار
0000000000000000000000000
رفیقا هیچ دانی خالی دستم
0000000000000000000000000
اگر خانه روم خرجی ندارم
0000000000000000000000000
اگر خانه روم من روسیاهم
0000000000000000000000000
رفیقا من نظر دارم ز خاتم
0000000000000000000000000
چه باشد گو رفیق با وفایم
0000000000000000000000000
عجب فکری نمودی ای رفیقم
0000000000000000000000000
روم جمال اما خوف دارم
0000000000000000000000000
همی ترسم کسی از لشکر آیند
0000000000000000000000000
همه رفتند گویا سوی کوفه
0000000000000000000000000
تو بتوانی کشیکم ده دل شب
0000000000000000000000000
رفیقا کن برایم پاسبانی
0000000000000000000000000
اگر آید کسی کن تو خبردار
0000000000000000000000000
در این شب بهر انگشتر روانم
0000000000000000000000000
روم اندر میان کشته ها من
0000000000000000000000000
نشین کشیک من ای بی حیای بد اختر روم به قتلگه ایندم برای انگشتر
0000000000000000000000000
بجدلا بخت تو وارونه شده شو دل شاد خاتمی بود در انگشت شه عالی زاد
بجدلا گر تو به دست آری و دلشاد شوی از غم فقر و پریشانی تو آزاد شوی
می روم در پی تفتیش کنون بسم الله عقرب آسا بزنم نیش کنون بسم الله
اگر آن خاتم شه بوده در انگشت حسین می شوم بهره مند امروز من از مشت حسین
بر سر نعش امام
هذا بخت من این خاتم شه موجود است این نگین روز ازل قسمت من چون بوده است
بسکه در دست شه آماج ستم بنموده همه انگشت شهنشاه ورم بنموده
زور آوردن انگشتر شه چاره کنم دست باید به یکی آلت قتاله کنم
میروم تا که یکی حربه به دستم آید تا از آن حربه شکسته غم من بزداید
0000000000000000000000000
بعد امام
این صدا از کیست یارب شد عیان من شوم پنهان میان کشته گان
0000000000000000000000000
وا مصیبت نتوانم که رسیدن به مراد کشم از سینه ز بدبختی هزاران فریاد
زور آوردن خاتم نشود اهریمن نه سکندر نه که یوسف نه سلیمان زمن
وای جمال سیه رو شده ام در این شب که من افغان کشم از دل نرسیدم مطلب
0000000000000000000000000
یک صدا از شه دین گشت بلند روح از تن بپرید ای پر فن
من نه بتوان که بگیرم خاتم رو تو این دم که بگیری آن بند
0000000000000000000000000
کشیک تو بکشم رو بخاطر شادان الهی تو نشوی بهرمند در دوران
آه فریاد که خاک المم ریخت به سر من بدبخت چرا دور شدم از لشکر
گوئیا جمله پی غارت خرگاه حسین کرده اند فایده از مال شهنشاه حسین
من که بی بهره ز اموال شه شام شدم نا امید از همه ی زینت خرگاه شدم
اُف بر این بخت من وای بر این اقبالم مفلسان جمله بنالید شما بر حالم
گر روم دست تهی سوی وطن من دیگر به چه رو خانه روم آه همی خاک به سر
0000000000000000000000000
بعد بجدل
آنکه چون دزدان میان قتلگاه می کند هر گوشه هر جانب نگاه
در میان کشته ها پنهان شوم از غم بدبختیم نالان شوم
0000000000000000000000000
سیاهی من نه جا دارم نه خانه
0000000000000000000000000
نه دوستم من نه دشمن ای نکوفن
0000000000000000000000000
بدان از دوستانم ای همافر
0000000000000000000000000
من هم ترسم که آیم در بر تو
0000000000000000000000000
گمان من توئی از دوستاران
0000000000000000000000000
منم جمال آ رویت ببینم
0000000000000000000000000
یا اله یا اله
شب و روزت به خیر ای مه لقایم
0000000000000000000000000
ز خوف این دم نبوده هیچ چاره
0000000000000000000000000
فراری گشته ام رفتم لب جو
0000000000000000000000000
کجا رفتی نبودی خیمه برگو
0000000000000000000000000
منم از خود کشیدم خیلی آزار
0000000000000000000000000
منم مانند تو طوطی تر هستم
0000000000000000000000000
منم بی بهره و چاره ندارم
0000000000000000000000000
رفیقا لخت عورند طفل هایم
0000000000000000000000000
منم دارم نظر از شاه عالم
0000000000000000000000000
ز بند جامه اش امید دارم
0000000000000000000000000
بدان بجدل که من با تو شفیقم
0000000000000000000000000
چه باشد خوف تو برگو برآرم
0000000000000000000000000
ترس ای بی حیا کوفی کجایند
0000000000000000000000000
بلی رفتند جمله بی بهانه
0000000000000000000000000
بلی نبوده برایم هیچ مطلب
0000000000000000000000000
کشیکت میکشم ای یار جانی
0000000000000000000000000
برو بجدل تو خاطر جمع می دار
0000000000000000000000000
منم بهر غنیمت دل کبابم
0000000000000000000000000
برو زودی بیا اندر بر من
0000000000000000000000000
به چشم ای به فدای تو جان افگارم کشیک بهر شما من ز جان خریدارم
0000000000000000000000000
بجدلا گو تو گرفتی خاتم راست گو آنچه گذشته این دم
0000000000000000000000000
نشین کشیک من ای بجدل نکو منظر که من روم به سوی قتلگه به دیده تر
0000000000000000000000000
بوده یک بند به زیر جامه شاه شهدا من ندانم که بجا هست و یا شد یغما
بهتر آن است روم در پی تفتیش کنون بسوی قتلگه پادشه غرقه بخون
اگر آنبند بجا مانده خوشا اقبالم می برم بهره چه نیکو بشود احوالم
0000000000000000000000000
بلافاصله
حبّذا بخت که این بند بود قسمت من که می شود مایه دارائی و هم ثروت من
هان برون آرمش این دل خود شاد کنم دل خود را ز غم و مفلسی آزاد کنم
0000000000000000000000000
بعد امام
آه این جسم که او را نبود سر بر تن نگذارد که برون آرم و شد مانع من
گیرم این حربه بشکسته بر این دست زنم از ره سنگ دلی لرزه به گُردان فکنم
0000000000000000000000000
بند را بگرفته ای با دست چپ می شوی مانع ایا فخر عرب
دست چپ تو نیز جدا بنمایم زین قصه شب و روز در این سودایم
0000000000000000000000000
ز بهر بند دلی دارم پر آذر
0000000000000000000000000
مرا با بند تو باشد سر و کار
0000000000000000000000000
تن بی سر تو کمتر ماجرا کن
0000000000000000000000000
مرا حق نمک مظلور نبود
0000000000000000000000000
تن بی سر چرا افغان نمائی
0000000000000000000000000
نباشد مثل من صفاک بی باک
0000000000000000000000000
ندارم چاره جز اخذ این بند
مخالف در مجلس امیر مصیب
ایا گروه روانه شوید جانب شام به نزد پادشه شام یزید نافرجام
روان شوید به تعجیل ای سپاه گران که مژده ای بدهیم بر امیر بی ایمان
0000000000000000000000000
جواب غلام مصیب
ایا جوان تو بدان ما سپاه شاماتیم بسوی شام روانیم و از بزرگانیم
به دشت کرب و بلا بوده ایم با لشکر شهید کینه نمودیم حسین تشنه جگر
تمام ما ز محبت یزید بی ایمان چه مطلب است بگو این زمان در این هامان
0000000000000000000000000
ای وای خاک بر سرما لشکر که رسیده دشت و صحرا
گرفته اند همه دور ما ایا لشکر کنید جنگ چه مردانه با همه عسکر
ایا گروه بگیرید دوستان حسین کنید همهمه ای جمله دشمنان حسین
0000000000000000000000000
بگوئید ای لشکر بی کران تو را نام باشد چه ای پهلوان
0000000000000000000000000
الا ای مصیب شجاع دلیر کنیم جنگ با تو در این دار گیر
0000000000000000000000000
چه تقصیر داریم ایا پهلوان به امر یزید آمدیم این زمان
0000000000000000000000000
ایا گروه بگیرید نقد جانش را به مرگ او بنشانید یاورانش را