پیغمبر ص در مجلس پیغمبر اعظم ص
ستایش می کنم ایزد پاک را بنا کرد مخلوق افلاک را
یکی را ز زر همچه قارون کند یکی را بنائی جگر خون کند
یکی را نشاند به تخت طلا یکی را نشاند بخاک سیاه
نگویم چنین یا چنان بایدم خدایا تو دانی همان بایدم
به روز جزا این شده قسمتم غم امتم امتم امتم
000000000000000000
جبرئل ای پیک خلاق جلیل حکم یزدان را منم عبد ذلیل
ده به من این جام را نوشم رواست یا اخا این جام لبریز بلاست
کی توان نوشم از این جام ای اخا نیست قسمت خوردن آن از وفا
000000000000000000
یا رب تو آگهی چه ستم ها کشیده ام با گوش خود چه طعنه ز اعدا شنیده ام
آنی نشد که رنج نکشم یا مسببا خود آگهی بگردنم افکنده اند عبا
از سنگ کین به راه تو دندان من شکست پیشانی مطهر نورانی ام شکست
دل زین ستم به راه تو غمگین نکرده ام کردند ظلم کینه و نفرین نکرده ام
بودم بهر بلیّه و هر رنج را رضا بخشا گناه امت زارم صف جزا
000000000000000000
صد مرحبا فدای شما جسم و جان من روشن شود ز دیدن تان دیدگان من
ای بلبلان حضرت زهرا خوش آمدید ای قمریان باغ تمنا خوش آمدید
در عرش دوش من ز قدوم شما صفا است زان ره که بر وصال شما بس امیدها است
000000000000000000
ای غرق رنج و محنت در بلا حسین مقتول بی گناه صف کربلا حسین
روزی شود که دور ز شهر وطن شوی صد چاک روی خاک تن و بی کفن شوی
افسوس نیستم به صف کربلای تو تا جان دل کنم ز دل جان فدای تو
جانم فدای آنکه بگیرد عزای تو جسمم فدای آنکه بگیرد برای تو
قربان امتی که عزایت غمین شوند قربان امتی که برایت حزین شوند
000000000000000000
مسموم ظالمان حسن مجتبی من مظلوم خسته چهارم آل عبای من
روزی شود ز زهر جفا خون جگر شوی از فتنه زمانه بدان در به در شوی
000000000000000000
تو حسن بخدا هر دو جسم و جان منید دو نوگل چمن نور دیده های منید
حسن فدای تو و دیده های پر نورت حسین فدای تن بی حنوط کافورت
حسن فدای تو و پاره پاره جگرت حسین فدای تو و نامرادی پسرت
حسن فدای تو و لخته خون در لگنت حسین فدای تو و نُوجوان بی کفنت
حسن فدای لب و عطر بوی تو فرزند حسین فدای تو آن گلوی تو دلبند
بیا حسن که ببوسم لب مطهر تو بیا حسین که ببوسم گلوی انور تو
000000000000000000
مر علیک ای داغ دیده دخترم فاطمه ای دختر غم پرورم
در دلت از چه فتاده واهمه گو چه شد حال حسینت فاطمه
000000000000000000
فاطمه ای دختر آشفته حال هست در این نکته سرّی ذوالجلال
معنیش من دانم و پروردگار چه بلا این لب رسد در روزگار
سرّ این لب محشر عظما شود سبز رنگ از فتنه اسما شود
این گلو با خون پاکش تر شود این بدن در کربلا بی سر شود
این بدن را عور عریان می کنند این بدن را تیر باران می کنند
ریزد از این لب جگر اندر زمین می شود این لب کبود از چوب کین
می رود این لب به عزت در قبور لیک این لب می رود خاک تنور
بر سر می رود این سر به عزت در تراب لیک این سر گه به نی گه در شراب
بر سر این سر تمامی نوحه خوان لیک این سر زیر چوب خیزران
شست و شو گردد همان سر با وقار لیک این سر می رود زیر تقار
ساعتی از من جدا آوارگان رس به دادم ای کریم لامکان
000000000000000000
با جبرئیل
علیک من به تو باد ای برادرم جبرئیل انیس خاص خداوندگار رب جلیل
چه واقع است که آشفته حال گریانی پریده رنگ ز رخسار تو تو پریشانی
000000000000000000
فدای قدرتت ای حی قادر متعال کریم جل جلاله رحیم عم نوال
چه دوزخ است که هفتاد سال از این پیش فکند سنگ گران را به ید قدرت خویش
جهنم چند طبقه باشد از خدای وحید کنون رسید به ته ارض آسمان لرزید
000000000000000000
پناه می برم این دم به کردگار تو فدای قدرت تو با بزرگواری تو
توقع است ایا جبرئیل نیکو رو تو نام هفت طبقه دوزخ از برام بگو
000000000000000000
به من بگو درک ویل آتش سکران جهیم طبقه تابوت طبقه غضبان
به من بگو چه گنه کار امتان باشد مکان منزل چه قوم ناکسان باشد
000000000000000000
ایا کریم به رخسار لاله گون علی قسم دهم به همان ریش پر زخون علی
تو بگذر از سر تقصیر شیعیان علی گنه مپرس به محشر ز دوستان علی
دگر بگو به من ای جبرئیل نیک شعار چگونه طائفه باید روند آتش نار
000000000000000000
فتاد بر دلم ای جبرئیل به سر تشویش قرار رفته ز جان از برای امت خویش
بیان نما به من ای جبرئیل فرخ فال ز باقی درکات ز قوم بد افعال
000000000000000000
به من بگو تو ایا جبرئیل نیک سیر مگر که امت من هم روند به نار سقر
چرا جواب نگوئی به حق رب رحیم مگر که امت من هم روند نار جهیم
000000000000000000
منهم به همره امت روم به آتش نار شوم انیس برایشان به دیده خون بار
000000000000000000
بگو کدام طبقه جای امتان من است برای امت خود قامتان چه دال خم است
000000000000000000
میان این همه امت بیان نما رخ زرد بنام امت من هم نوشته کاتب فرد
000000000000000000
ام سلمه مه لقای آفتاب ای مرا مستوره علیا جناب
هست دل را میل با راز و نیاز چند روز این در نباید کرد باز
هر زمان روح از تن پاکم پرید آن زمان نعش مرا بیرون کشید
000000000000000000
یا الها العالمین دیان دین رحم بر امت حبیب العالمین
روز محشر بی پناهند ای خدا جملگی غرق گناهند ای خدا
000000000000000000
بار الها به من محبت کن رحم بر حال زار امت کن
امتانم ضعیف و زار هستند همه آن روز شرمسار هستند
000000000000000000
حسین جان من فدای کربلایت به قربان تمام کشته هایت
به قربان علی اکبر تو فدای شیرخواره اصغر تو
به قربان سکینه دختر تو سرم قربان عون و جعفر تو
بیا جدا تو را در بر بگیرم بیا جدا برای تو بمیرم
نگذاشتی به حال خودم گریه سر کنم فکر از برای امت خونجگر کنم
000000000000000000
از برای امت پر ماجرا
000000000000000000
پیش از این در نزدم آمد جبرئیل
000000000000000000
هفت در دوزخ برای من شمرد
000000000000000000
منزل تارک صلات اندر جزا
000000000000000000
بی نمازان را در آن ذلت بود
000000000000000000
جمع گردید اهل بیتم این زمان تا دعاگوئیم برای امتان
000000000000000000
خداوندا به چشم خون فشانم
000000000000000000
ببخشایی گناه امتانم
000000000000000000
بحق این علی ساقی کوثر
000000000000000000
بحق دخترم خاتون محشر
000000000000000000
بحق هر دو نور نیرینم
000000000000000000
بحق خون حلقوم حسینم
000000000000000000
خدایا امتانم شرمسارند
000000000000000000
بغیر از معصیت چیزی ندارند
000000000000000000
نور دیده حسین جان عمامه را از سر بردار
زیرا که خدا نمی تواند تو را سر برهنه ببیند
000000000000000000
ز جن و انس که ماوا به نشأتین دارند تمام غرق گناهند یک حسین دارند
حسین فدای تو ای نور دیده زهرا به زیر تیغ نشینی به ظهر عاشورا
دعا نما تو در آن لحظه امتان مرا که تا نجات دهی جمله دوستان مرا
در آن دمی که جهان بهر تو کباب شود دعا نما که دعای تو مستجاب شود
000000000000000000
مرحبا طائر فرخ رخ فرخنده پیام پیش تر رنجه قدم ساز تو را باد سلام
جبرئیل آل عبا پنج تن چهار قسمت کافور یعنی چه
محمد و علی فاطمه حسن و حسین
جبرئیل ار به علی من ندهم این کافور چون ببینم دل نورانی او را رنجور
گر به زهرا بدهم ور ز حسن بستانم غم آن هر دو جگر گوشه خود نتوانم
بخصوص آنکه حسینم شود از غم گریان ببرد از من و زهرا و علی تاب و توان
000000000000000000
یک سئوالی از تو دارم لفظ حال
000000000000000000
شد مگر رانده عزیز من حسین
000000000000000000
نیست کافور از چه ره مقدور او
000000000000000000
بهر چه کافور او خاک بلاست
000000000000000000
با چه حربه کشته گردد دار گیر
000000000000000000
گو مگر یاور ندارد آن جناب
000000000000000000
عاقبت خون را که شوید از برش
000000000000000000
می رود اند کجا آن دل کباب
000000000000000000
جرم و تقصیری مگر دارد حسین
000000000000000000
پس چرا حق این چنین قسمت کند
000000000000000000
راضیم بهر حسین این همه زحمت باشد که در آن زحمت او بخشش امت باشد
یا علی ای ز بر تخت هدا را سرور بستان قسمت کافور خود از پیغمبر
بستان بستان فاطمه فرزند تو کافور جنان قسمت من بستان تا که شود موسم آن
ای حسن جان تو هم قسمت خود را بستان شرط دارد به حسینم تو نگوئی زین سان
000000000000000000
یا حسین ای شاه شاهان یا حسین ای پناه بی پناهان یا حسین
ای طبیب دردمندان یا حسین ای انیس مستمندان یا حسین
جان جدا از چه گریان آمدی با فغان با دست قرآن آمدی
000000000000000000
مکن گریه ای نور چشمان حسین مکن گریه ای قوت جان حسین
تمنا گرفتن ز کافور چیست تو را قسمت غسل و کافور نیست
000000000000000000
با تیغ سرت ز تن جدا خواهد بود کافور تو را خاک کربلا خواهد بود
از بس که به جسم نازکت تیر زنند تابوت تو چوب نیزه ها خواهد بود
000000000000000000
این سر که به زانوی من و زهرا بود چون ماه نو انگشت نما خواهد بود
آتش به میان خیمه گاهت بزنند از چهار طرف خدا خدا خواهد بود
دندان تو را حال ببوسم جدّا با چوب یزید آشنا خواهد بود
000000000000000000
گناهی نداری ایا نور عین تو قربانی امتی یا حسین
تو باید قبول شهادت کنی گنه کارها را شفاعت کنی
000000000000000000
در آن ساعت فتادی از سر زین نهد خنجر به حلقت شمر بی دین
رخ خود را به خلاق جهان کن دعائی بر جمیع امتان کن
در آن ساعت دعا تاثیر دارد تن زارت هزاران تیر دارد
000000000000000000
بلال ای عندلیب گلشن دین بلبل نغمه سنج دین مبین
سوی بازار کوچه روی بنه به همه مردمان ندا در ده
که به مسجد تمام جمع آیند همچه پروانه گرد شمع آیند
000000000000000000
بگیر بازوی من یا علی شه مردان مرا ببر بسوی مسجد از ره احسان
000000000000000000
ایا گروه خلایق ز بنده و آزاد دهید گوش که سازم حدیث چند ایراد
منم که از غم امت همیشه گریانم منم که سنگ جفا ها شکست دندانم
اگر امید شفاعت ز مصطفی دارید وصیتی به شما می کنم به جا آرید
نخست آنکه با ولاد من ستم مکنید دوم کلام خدا را زیاد و کم مکنید
که این دو چیز امانت بود به نزد شما یکی محبت آلم دگر کلام خدا
000000000000000000
ز بعد من بخلایق علی است هادی دین علی وصی من است مراست جای نشین
علی وصی من است ولی حضرت حق بجای من به امامت خلیفه بر حق
هر آنچه امر خدا بود گفتم ای حضار شما بداوری دادخواه روز شمار
دگر هرآنکه ز یاران از هواداران بود قصاص حقی ز من در این دوران
طلب کنید هر امروز اندر این دنیا که نیست تاب ستم در قیامتم اصلا
000000000000000000
ایا سواده نیک اعتقاد خوش رفتار مرخصی بنما مطلب خودت اظهار
000000000000000000
ای بلال ای بلال نیک خصال رو سوی درگه فلک اجلال
گو به زهرای خرگه عیوق بدهد تازیانه ممشوق
تازیانه بگیر زود بیار ده بدست سواده افگار
000000000000000000
ایا بلال مشو مانع از قصاص رسول اگر که هست تو را در نظر رضای بتول
ولی رضای خدا و صلاح حضرت من در این بود که بدانید جمله امت من
تو ای سواده بحق خدای عالمیان بیا بیا تو قصاص خود این زمان بستان
رضا شدم ز تو ای مرد از برای قصاص که می کنی به قصاص جزا مرا خلاص
000000000000000000
شما رجوع ندارید ای ستم زده ها که این قصاص به من واجب است نه شما
به روز حشر کجا گردنم خلاص شود گناه من کنم دیگری قصاص شود
بیا قصاص شما ای سواده بهر خدا که تا خلاص شوم از قصاص روز جزا
000000000000000000
اگر چه هست تنم خسته و دلم رنجور ولی برهنه کنم کتف خود به آن دستور
بیا بیا تو بحق خدا قصاصم کن ز حول محشر روز جزا خلاصم کن
000000000000000000
خدا شود ز تو راضی ایا ستوده زار که این قصاص نینداختی بروز شمار
میراث من ای امیر صفدر مقصود به توست ای غضنفر
تو غرض مرا ادا کن ای یار هر وعده که کرده ام عمل آر
این خاتم خاتم النبیین از بهر رواج ملت دین
انگشتری را که داد یزدان هر کس نه سزاست جز سلیمان
لازم بودت تو را در انگشت تا نظم امور آیدت مشت
000000000000000000
دهید گوش که این وعظ آخرین من است وداع آخرین گفتار اولین من است
همین دم است دم آخرم وداع وداع خلیفه بعد من است بن عمم وداع وداع
کنید حرمت قرآن و عطرت زارم کنون به نزد شما این ودیعه بسپارم
کنون مرا تو ببر خانه ای امیر عرب که سخت گشت به من حالت از حرارت تب
000000000000000000
انا لله و انا الیه راجعون انا فتحنا لک فتحا مبینا
000000000000000000
ای فاطمه ای حمیده من ای دختر غم رسیده من
از چیست گرفته اضطرابت با کیست سئوال هم جوابت
000000000000000000
آن قابض روح انس و جان است آن بیوه کننده زنان است
در خانه هر که پا گذارد آواز عزا از او برآرد
ای نور دو دیده قوت دل ده اذن شود بخانه داخل
000000000000000000
هذا ملک الموت علی باب یستاذن علی احد من بعد
ای امین کردگار خاص تمام در جوابت صد علیک و صد سلام
من کجا و این منزلت مختار اوست جان صد چون من نثار راه اوست
لیک بنما صبر ای پیک جلیل تا بیاید وقت مردن جبرئیل
000000000000000000
در چنین وقتی کجا بودی بگو ای جبرئیل داشتم من با تو راز گفتگو ای جبرئیل
بر سر بالین من بنشین دم جان دادن است هر خبر داری بیان کن روبرو ای جبرئیل
000000000000000000
نگشتم شاد من از این سخن ای جبرئیل یک خبر ده تازه گردد جان من ای جبرئیل
یک خبر ده تا دم مردن غمم بیرون رود بعد از آن من جان سپارم با محن ای جبرئیل
000000000000000000
پی مراد دل من سخن نمی گوئی خبر بده که بود مرحمم به دلجوئی
خبر بده که ز شوق خبر سپارم جان به من اثر نکند جان سپردن از احسان
000000000000000000
خبر خوش به تو من این همه زحمت دارم بیشتر از همه غم ها غم امت دارم
هست مقصود من امت نروند آتش نا آن زمان شاد شود این دل محزون فگار
000000000000000000
بحمدلله که بی غم شد دل من به قربان حسین آب و گل من
بیا ای ابن عم با وفایم بکش بر سوی قبله دست و پایم
برادر ای امین کردگاری ستان جان مرا با زجر و خاری
000000000000000000
تو عزرائیل یکدم ده امانم
000000000000000000
به این ذلت بگیری جان امت
000000000000000000
به امت هم چنین ذلت عیان است
000000000000000000
عذاب سختی امت به من کن
000000000000000000
چه دلخوشی امتانم در عذابند
000000000000000000
جبرئیل در مجلس پیغمبر اعظم ص
میکنم حمد تو ای فرد جلیل تو خدای من منم عبد ذلیل
اهل ذرات از خداوند جهان بر شما پیغام دارم این چنان
در جواب حق همه گردید مست جمله ذرات در روز الست
لب گشائید از پی قالوا بلی رمز باشد الولاء للولاء
اهل ذرات از کنان وز مهان امر شد اینک ز خلاق جهان
در کفم این جام لبریز بلاست هرکه ثابت بر سر قالو بلاست
باید از این جام نوشد کم و بیش هر یکی اینک بقدر ظرف خویش
000000000000000000
چون تو سلطانی به خلقان یا رسول هر چه خواهی زین بلا بنما قبول
000000000000000000
اهل ذرات این بود امر خدا کیست تا نوشد از این جام بلا
گیرد و نوشد بقدر وسع خویش تن دهد از بهر کار و بار خویش
سلام من به تو باد ای علی اژدر در سلام من به تو ای فاتح در خیبر
اگر تو راست از این باده میل بسم الله که نیست طاقت و جرم دگر بحق خدا
000000000000000000
ایا صبیه مرضیه رسول عرب رسیده ام به برت این زمان ز روی ادب
همین قدح که در او درد مبتلا کردند ز خوردنش همه پیغمبران اِبا کردند
هر آنکه این قدح درد ابتلا نوشد یقین لباس شفاعت ز دست ما پوشد
000000000000000000
فدای جان تو ای چشم شاه زمن هلاک نام شریف تو یا امام حسن
اگر چه باب کبارت اِبا ز خوردن کرد ولی بنوش همین باده را تو مردا مرد
000000000000000000
کنم چه چاره خداوند گار رب جلیل نمی خورند ز جام از این جبرئیل
روم بسوی سما از طریق مهر و وفا ببینم اینکه چه فرماید حضرت یکتا
000000000000000000
حسین این جام را می نوشی و از وی خبر داری
000000000000000000
حسین این جام می نوشی بیاید ترک سر کردن
000000000000000000
حسین این جام را دست بریده در نظر داری
000000000000000000
به قربانی حق رعنا جوانی در نظر داری
000000000000000000
حسین جان تیر پیکان سه پهلو را هدف داری
000000000000000000
حسین جان بهر مهمانی سر زینب گری داری
000000000000000000
بگو بعد از شهادت جسم خود را چه گمان داری
000000000000000000
بگو بهر تماشا کردن مردم چه ها داری
000000000000000000
بگو از بهر سیلی خوردن اعدات چیزی هست
000000000000000000
بگو از بهر لعل خویشتن ظلمی روا داری
000000000000000000
برای بستن بازو کسی را در نظر داری
000000000000000000
جان فدای همتت ای نور عین تو شفیع امتانی یا حسین
000000000000000000
ضیاء دیده پیغمبران سلام علیک دلیل هادی پیر و جوان سلام علیک
برس به داد دل جبرئیل یا احمد به حضرت تو شدم من دخیل یا احمد
فتاده لرزه بر اندام پیکر جبرئیل پریده رنگ ز رخسار از بر جبرئیل
000000000000000000
همین دقیقه به حکم کریم لیل النهار که در طباق جهنم را فتاد گذار
بدان فدات که هفتاد سال پیش از این یکی ملائکه از حکم کردگار مبین
بدست سنگی به وزن اُحد ایا سرور همان ملائکه او را گرفت از سر قهر
به ید قدرت زور خویش محکم کرد گرفته است سرازیر در جهنم کرد
در آن زمان که فکند ای رسول فرد مجید به قعر دوزخ هفتم همین دقیقه رسید
که از مقدم این صدا شدم لرزان برس به داد دلم ای رسول عالمیان
000000000000000000
جهنم هفت طبق دارد از ید عقار در است هر طبقی را ز آتش قهار
که هر طبق به طبق سی هزار سال ره است ز دود آتش هست نه فلک سیه است
000000000000000000
یکی که ویل بود وای وای به اهلش چگونه شرح دهم من شماره سهلش
یکی درک بود دیگرش بود غضبان یکی جهیم بود دیگرش بود سکران
یکی نام به تابوت وای وای بر تابوت که هست جای در آن شش نفر ز اهل ثبوت
000000000000000000
بدان که ویل بود جا و منزل مشرک مکان و منزل خون ریز در درک هالک
جهیم جای اذیت کن یتیم و صغیر تمام خمر خوران ویل مضطرند اسیر
خصوص آن سگی از قوم مشرکین باشد که دشمنی به دلش ز آل طاهرین باشد
000000000000000000
ایا رسول درک جای بی نمازان است دگر مکان مقامات کم فروشان است
دگر کسیکه به دنیا ز کوه مال نداد به جمع فرقه ترسا بود به روز معاد
کسیکه واجب حجی شد است و دارا هست اگر نرفت بلا شک صف نصارا هست
000000000000000000
بدان عذاب سه کس را خدا نمی بخشد تو هم شفیع شوی در جزا نمی بخشد
اول کسیکه به اولاد تو جفا سازد دوم بخواهر و با مادرش زنا سازد
سیّم ز مذهب تو مذهب دگر گردد صلاح نیست مگر وارد سقر گردد
000000000000000000
بیان نما تو چه مقصود داری ای سرور همی سوال کنی امتم روند به سقر
000000000000000000
مگو چنین سخنان را شها معاذالله بهشت بهر تو شد خلق یا رسول الله
000000000000000000
بلی فدای تو اول طبق ز آتش نار مکان امت تو باشد ای شه ابرار
گناه امت تو از شماره بیرون است خطای امت تو از شماره افزون است
گناه امت تو شرح کرده ام حالا بدان که عمر کفافم نمی دهد اصلا
000000000000000000
چاره این است ای رسول کبار که سری نیمه شب بسجده گذار
بلکه رحمت به عام و خاص کند حق دلت را ز غم خلاص کند
000000000000000000
ای سر سرکرده پیغمبران یا محمد الامان و الامان
ناله فرزند و دلبندت حسین رخنه کرده بر قلوب قدسیان
گر بریزد قطره اشک از چشم او غرق گردد کشتی هفت آسمان
پا بنه بیرون ز حجره یا رسول بین حسینت را چه سان زار و ملول
000000000000000000
ایا تو ختم رسالت رسول جن و بشر برای امت عاصی مریز اشک بصر
چنین سلام رسانیده خالق کونین بهشت و کوثر ما هست خون بهای حسین
هر آنکه گریه کند در عزای شاه شهید به روز حشر نگرددشفاعتش نومید
000000000000000000
السلام ای اِرم از رشک گل روی تو خار باغ جنت همه روزه به رخت فصل بهار
مژده ای مخزن اسرار خداوند غفور کرده ارسال خداوند جهانت کافور
باید از پنج نفر آل عبا ای مولا چهار قسمت کنی این هدیه که دادت خدا
000000000000000000
ای که از شان تو شد خلقت ایجاد رواج وی به درگاه تو درویش و توانگر محتاج
یک از این حصه کافور به تو داد خدا به علی حصه کافور دگر کرد عطا
این یک از فاطمه و دیگریش از حسن است به حسین تو نه کافور و نه غسل و کفن است
000000000000000000
عرض می سازم بیان کن تو سوال
000000000000000000
این مفرما ای رسول عالمین
000000000000000000
هست خاک کربلا کافور او
000000000000000000
هم غریب و هم شهید نینواست
000000000000000000
با هزار و نهصد و پنجاه تیر
000000000000000000
یاورانش بی کفن در آفتاب
000000000000000000
زینب بیچاره با چشم ترش
000000000000000000
سر برهنه بر شتر گردد سوار
000000000000000000
با اسیران می رود شام خراب
000000000000000000
این سفر ما ای رسول عالمین
000000000000000000
تا شفاعت بهر این امت کند
000000000000000000
ای حبیب رسول غفاری شد چنین امر ایزد باری
که بمسجد روی به امر الله این زمان با علی ولی الله
مرتضی را وصی خود سازی در خور رتبه اش تو بنوازی
000000000000000000
السلام ای پیشوای انس و جان اعلم افضل تو بر افلاکیان
شوق بزم دوست گر داری به سر کن وداع اهلبیتت زودتر
000000000000000000
ایا پیک خدا ای قابض روح ز تو دلهای محنت گشته مجروح
برفتی با ادب نزد رسولش ز خود خوشنود کردی یا ملولش
000000000000000000
کریم النجا یا جمیل الشیم نبی الورا یا شفیع الامم
نه فلک یک پرده قابوس تو رسیده است جبرئیل پابوس تو
000000000000000000
ای به اهل هر دو عالم راه فرمان و دلیل بوده در آرایش جنت غلامت جبرئیل
داده ام زینت برای مقدمت ای رهنمای جز و کل گشته خشنود ای سرور منم عبد ذلیل
000000000000000000
ای که فدای تو گردم نموده ام پرواز نموده ام در هشت جنت از قدومت باز
ببسته ام طبقات در جهنم را از این خبر شده ای شاد یا رسول الله
000000000000000000
چه خبر خواهی ای رسول جهان من ستادم چه چاکران دربان
در دلت هر چه امر و فرمان است جبرئیلت غلام دربان است
000000000000000000
ایا رسول بود اختیار دست حسین بهشت و جنت تو هست خونبهای حسین
مدار غم ایا سرور زمین و زمان حسین شفیع بود پادشاه کون مکان
بهر امت منما شیون و شین دیگر ز جرم گناه ثقلین غصه مخور
وعده کرده است در عوض خون حسین امتان تو ببخشید بحسین غصه مخور
000000000000000000
به سمت راست غلامت نشسته اسرافیل بگیر در طرف چپ قرار جبرائیل
نشین ز شوق سرافیل در قفای سرش مکان به زیر پاش کن تو اسماعیل
بده تو تکیه به قربان خاک پات شوم به سینه علی آن دست کردگار جلیل
گل بهشت برویش همه نثار کنید ز شوق فطرس لعیا و حور سلسائیل
به احترام به آسانی و به خشنودی به کار خویش تو مشغول باش عزرائیل
وداع می کنم ای حضرت رسول الله برم پیام تو را نزد خالق یکتا
دریغ درد که خیر البشر ز دنیا رفت گذشته است از این عالم و به عقبا رفت
نزول من به زمین بعد منقطع گردید نشان وحی الهی کسی نخواهد دید
شوید با خبر ای ساکنان عرصه خاک که رفت سوی خبان شاه کشور لولاک
امام علی در مجلس پیغمبر اعظم ص
یا رب به آبروی نبی ختم انبیا یارب بحق قرب علی شاه الیا
یارب به آن شکستگی پهلوی بتول بگذر گناه امت بیچاره رسول
000000000000000000
جبرئیلا آر نزدم جام را تا کنم شیرین دمی من کام را
من نتوانم بنوشم جبرئیل رو بر زهرا ایا پیک جلیل
000000000000000000
علیک من به تو ای نو گل شه مدنی یگانه دختر خوش منظر شه عربی
اجازه من تو هم بدست پیغمبر ز نور روی تو مهوند جمله شمس و قمر
000000000000000000
بعد ام سلمه
یارب به دلم هست هوس روی محمد از بهر چه پنهان شده از ما رخ احمد
باشد دل من طالب دیدار محمد از حجره روم دیدن رخسار محمد
000000000000000000
ای وای رسول است همی در غم امت دیگر چه شنیده مگر از شرح قیامت
یارب برسان فاطمه را زود بسویم شاید که کند باز در بسته برویم
000000000000000000
فاطمه ای گل جناب رسول ای تو عذرا و در لقب به بتول
گوش کن بابت اعلم امت که چه می گوید از غم امت
000000000000000000
مناجات پیامبر – بعد فاطمه
مکن تو گریه ایا فاطمه صبور نشین محمد عربی داند خدای مبین
بدان که گشت همی ظهر موسم طاعت رسد صدای اذان بلال این ساعت
000000000000000000
علیک من به شما امتان پیغمبر
000000000000000000
میان حجره خالی بدیده گریان
000000000000000000
رسول هر دو جهان فکر اُمتان باشد
000000000000000000
بلال اگر چه حلال مشکلات علی است ولی رسول به ذکر خدای لم یزلی است
کنون بخواهشتان می روم کنون دم در که بلکه در بگشاید بخواهش حیدر
000000000000000000
یا رسول الله ای فخر رسل مقتدا و رهنمای جز و کل
بر خدایت من ولی در باز کن من علیم من علی در باز کن
جان فشان تو منم در باز کن جسم و جان تو منم در باز کن
000000000000000000
آه و واویلا نیامد یک جواب پس بلال اندر بر زهرا شتاب
000000000000000000
نور دیده قوت دل ای حسین سر بر آر از خاک ای نور دو عین
000000000000000000
حصه کافور من مال تو باد بستان ای بابا مکش آه از نهاد
000000000000000000
زمان مسجد
برو صبا بسوی مسجد رسول امین بکن رواق و صحن سرای او رنگین
000000000000000000
بعد پیامبر
قربان سر مقدس تو من تابع رای اقدس تو
هر چند نوازشم نمودی هر قدر مراتبم فزودی
اما چه کنم ز درد دوری زین هجر چه سان کنم صبوری
000000000000000000
بیا رویم فدایت کنون به پرده سرا به انتظار قدوم تو حضرت زهرا
حضرت زهرا در مجلس پیغمبر اعظم ص
ای ذالجلال حرمت اَعزاز مصطفی ای لایزال با همه اعجاز مرتضی
از لطف خویش رحمت خود بی حساب کن از غم دعای فاطمه را مستجاب کن
یا رب به دیده های مدام اشکبار من بگذر گناه امت بابای زار من
یارب به آن محبت فرزند من حسن دارد بسمت تو گذر از جرم مرد و زن
000000000000000000
خدا دوباره چرا ناله حسین آمد چه واقع است که افغان نور عین آمد
حسین فدای رخ نازنین تو مادر مگر که فاطمه مرده زنی به سینه و سر
000000000000000000
ز چیست اشک تو مثل سحاب می بارد پسر دهان تو بوی گلاب می آید
سلام من به جناب علی اژدر در بده اجازه روم در حضور پیغمبر
000000000000000000
السلام ای محرم راز خدا جان زهرا بر جناب تو فدا
نور عینم را چرا آزرده ای گو حسینم را چرا افسرده ای
000000000000000000
خانه بودم در بر من آمده بلبلم غمگین ز گلشن آمده
گفت جدم خسرو با عدل و داد از چه لبهای مرا بوسه نداد
گوئیا دارد دهانم بوی بد گر چنین باشد بگِریم تا ابد
000000000000000000
ایا کریم مرا شوق دیدن پدر است دگر هوای تماشای شوهر و پسر است
یقین حسین حسن با علی به دیده تر نشسته اند به دولت سرای پیغمبر
در سرای رسالت چرا پا بسته علی پسر عم احمد بخاک بنشسته
چه حکمت است ندانم ایا مهیمن پاک نبی درون و علی مانده واله غمناک
انیس فاطمه ای شهسوار هر دو جهان جناب باب کبارم چرا شده پنهان
000000000000000000
ای خدا این چه کرامت باشد مصطفی مرده امت باشد
یا علی درد دلم سازد دوا مُردم از غصه روی بابا
000000000000000000
ای شاه تاجدارم از حجره آی بیرون باب بزرگوارم از حجره آی بیرون
بی تو ثمر ندارم از حجره آی بیرون طاقت دگر ندارم از حجره آی بیرون
000000000000000000
ای سید زمانم در باز کن فدایت بابای مهربانم در باز کن فدایت
بر لب رسید جانم در باز کن فدایت طاقت دگر ندارم در باز کن فدایت
000000000000000000
یارب مکن امید کسی را تو ناامید در راه انتظار دو چشمم شد سفید
000000000000000000
علیک من به تو باد ای بلال پیغمبر توئی مأذن نیکو خصال پیغمبر
دل شما ز دواهای من مداوا نیست حذر کنید که این کار زهرا نیست
اگر چه من جگر احمدم ولی به جهان نمی توانمش آرم ز حجره گه بیرون
000000000000000000
روم بگردن کج عجز التماس کنم که بلکه جان خود از غم همی خلاص کنم
پدر اشرف ترین کل عالم بیا بیرون ببین من دل ندارم
پدر از هجر رویت دل کبابم سه روز است از غمت بی خورد خوابم
تو تا کی داغدار امتانی مگر من را ز فرزندت ندانی
رسول جن انس زهرا فگار است بیا بیرون ببین اشکم هزار است
تو میدانی که من مادر ندارم بجز تو دل خوشی دگر ندارم
بلال از حرف من بیرون نیامد برو پیش حسن شاید گشاید
000000000000000000
مگر ز دست حسن قفل غم گشوده شد مگر ز هادی دین آهتان رهوده شد
000000000000000000
مرا راه دگر در خاطر آمد
000000000000000000
دهم من بر شما دستور دیگر
000000000000000000
بگیرید دامن پاک حسینم
000000000000000000
بلال هر درد را درمان حسین است
000000000000000000
علاج هر غم و محنت حسین است
000000000000000000
برو بگیر بکف دامن حسین مرا به التماس رضا کن تو نور عین مرا
000000000000000000
چه روی داد خدایا که باز از چپ و راست نوای شور حسین از حجاز من برخواست
کجاست بلبل باغم که با غم افتاده بمیرم آه چه روی روی خاک افتاده
حسین فدای لب خشک و دیده های ترت به روی زانوی زهرا بنه ز مهر سرت
000000000000000000
من بمیرم خون مبار از هر دو عین
000000000000000000
من فدایت درد دل کن در برم
000000000000000000
زین سخن مادر چه داری در نظر
000000000000000000
این مگو خسته دل ای مادر شدم
000000000000000000
از تو کافور من این سان با محن
000000000000000000
یا علی فریاد رس فریاد رس رفته از دستم حسینم دادرس
ای بلال ای مطیع شرع رسول وی مطاع قبول اهل قبول
جسم زار رسول مصطفوی از مرض داشت درد ضعف قوی
کی توانیِ همسفر دارد گو به بابم چه در نظر دارد
000000000000000000
ایا بلال نکو سیرت خجسته ضمیر بیا ز حکم پدر تازیانه را تو بگیر
ولی سلام مرا ای بلال بهر خدا رسان به زاده قیس و بگو برای خدا
بگو ز سنگ جفا شیشه دلم مشکن اگر قصاص کنی تازیانه سخت مزن
اگر قصاص طلب می کند بکن از من و یا به نور دو چشمان من حسین و حسن
بکن تو رحم که بابم ز درد رنجور است قصاص کردن پیغمبر از ادب دور است
000000000000000000
دو نور دیده من ایا حسین و حسن روید زود بمسجد بناله و شیون
شنیده ام که سواده بقعر قیض تمام قصاص می طلبد از شفیع روز قیام
تن ضعیف نبی را نماند تاب قصاص به جسم خویش قصاصش خرید از اخلاص
000000000000000000
از یتیمی سخت می سوزد دل غم پرورم بی پدر گر من بمانم خاک عالم بر سرم
ای پدر از حسرتت آتش گرفتم سوختم بس که اندر محنت اندوه تو افروختم
000000000000000000
مر علیک ای نوجوان با ادب مدعایت چیست ای مرد عرب
ای برادر در تو به عزت آمدی دیدن روی محمد آمدی
نیست ممکن دیدن دارای دین کرده خلوت با امیرالمومنین
000000000000000000
ای مرد عرب چه داری اصرار تکرار مکن مخواه تکرار
حرفم بشنو برو تو حالا امروز برو بیا تو فردا
بی تاب فتاده باب زارم امروز ببین که دل ندارم
از چیست تو را چنین شتاب است امروز برو دلم کباب است
000000000000000000
چرا اصرار داری ای برادر
000000000000000000
برادر با تو گفتم دل ندارم
000000000000000000
چرا اینقدر هستی با صلابت
000000000000000000
چرا لرزه فتاده از تو بجانم
000000000000000000
نگاهت استخوانم آب کرده
000000000000000000
منه پا اندر این خانه دخیلم
000000000000000000
چه سازم ای خدا الله اکبر
000000000000000000
ای سید و سرور گرامی وی باب بزرگوار نامی
شخص عربی بود فدایت در پشت در است با صلابت
والله چه صورتش بدیدم از زندگیم طمع کشیدم
دارد هوس زیارت تو ترسم من از او به حضرت تو
000000000000000000
ای وای دگر بی پدرم یا الله ای وای دگر خونجگرم یا الله
افسوس که خوار روزگارم ای وای پدر به سر ندارم
ای قابض روح انس و جان بسم الله ای فصل بهار را خزان بسم الله
جان پدرم را تو به سختی چه مگیر ای بیوه کننده زنان بسم الله
000000000000000000
افسوس که جبرئیل وداع پدرم کرد افسوس فلک خاک یتیمی به سرم کرد
افسوس که قطع وحی ربانی شد غم در دل من چه بحر طوفانی شد
000000000000000000
امان برفت از دست زهرا فلک آخر شکسته پشت زهرا
نخواهم بی پدر من زندگانی برانند کاش از زهرا نشانی
هر آن دختر که او بابا ندارد به پیش چشم مردم جا ندارد
000000000000000000
عزرائیل در مجلس پیغمبر اعظم ص
بهر قبض روح آن خیر انام می روم با صد ادب با احترام
السلام ای اهل بیت طاهرین السلام ای عروت الوثقای دین
از ره دور و درازی آمدم خدمت شاه حجازی آمدم
000000000000000000
ای پرده کی سرای ایجاد هستی تو شفیع روز میعاد
از نزد رسول من رسولم کن مرحمت اذن بر دخولم
000000000000000000
نخواهم رفت جز بینم پیمبر
000000000000000000
بغیر از دیدنش حاصل ندارم
000000000000000000
مگر عرضم دلت بی تاب کرده
000000000000000000
بده اذن دخولم من ذلیلم
000000000000000000
نخواهم رفت ای خاتون محشر
000000000000000000
السلام ای قبله روحانیان حق سلامت ای آرام جان
شوق بزم دوست دارد آنجناب یا که می ماند در این دارم
000000000000000000
بر سر چشم ای حبیب لایزال خدمتت بیرون روم با افتخار
می روم در پشت با صد ادب تا بیاید جبرئیلم از عقب
000000000000000000
بدان ای بلبل گلزار جنات من و بی حرمتی هیهات هیهات
بفرم پاسدار آستانه شدم داخل بر آن توحید خانه
به سینه با ادب دستم نهادم بپا مثل غلامان ایستادم
نوید وصل را از من چه بشنید به روی من چه گل بشگفت خندید
زمان مهلت از من ازو کرد تو را پیوسته از من جستجو کرد
000000000000000000
السلام ای مند نشین رب جلیل بده تو جان گرامی به عزرائیل
000000000000000000
به قربان تو ای نثارت جانم
000000000000000000
بلی ای شهرسیار دین ملت
000000000000000000
دو صد چندان بجان امتانت
000000000000000000
تو دل خوش ای رسول ممتحن محبان تومثل این بخوابند
بگیر این گل ز دست من تو بو کن بسوی جنت المئوا رو کن
بلال در مجلس پیغمبر اعظم ص
رسیده شمس به میزان ظهر ای داور نیامده است به مسجد جناب پیغمبر
چه بهتر است بگویم اذان من بی تاب که تا رسول نهد پای بر سر محراب
سبحان ا... والحمد لل....
الله اکبر 2 الله اکبر2
000000000000000000
رسیده ظهر دوم ای مهیمن متعال که بسته شد به همه امتان در اقبال
اشهد ان لال اله الا الله
000000000000000000
اذان ظهر سیّم گویم ای خدای کریم تا ز حجره بیاید رسول رب رحیم
اشهد ان محمد رسول الله
000000000000000000
سه روز شد که نیامد جناب پیغمبر صحابه ها بزنید دست دامن حیدر
سلام ما بجناب تو باد یا حیدر
000000000000000000
کجاست حضرت احمد رسول هر دو جهان
000000000000000000
چه روی داد قرین غم فغان باشد
000000000000000000
فدای جان تو حلال مشکلات توئی تمام ورطه غم را به ما نجات توئی
توقع است بکش زحمت و برو دم در
000000000000000000
بگو به جمع خلایق زنند به سینه و سر
000000000000000000
سلام من به تو خاتون خاندان نبی یگانه دختر خوش منظر شه عربی
به یازده فلک از رتبه آفتاب همه به جمع خرج عزا مادر حساب همه
توقع است بکش زحمت و برو دم در بگو به جمع خلایق زنند به سینه و سر
000000000000000000
کنم چه چاره دگر روزگار ما تار است از این مقدمه چشمم چه رود خونبار است
توقع است دل ما ز غم نرنجانی لبی برای برون آمدن بجنبانی
برای اینکه طاهره حضرت رسول هستی یقین که خواسته ات در برش قبول هستی
بلال و بوذر و سلمان ز هجر بی تابند تمام منتظر مقدمش در افغانند
000000000000000000
ایا چراغ شبستان دین امام حسن برون نیامده از حجره پادشاه زمن
تو را قسم به علی و به حضرت زهرا دری که بسته رخ ما دوباره باز بگشا
000000000000000000
ایا ز روی تو مرات مهرو مه روشن سرور سینه خیرالنسا امام حسن
توقع است دل ما ز غم نرنجانی لبی برای برون آمدن بجنبانی
000000000000000000
ایا صبیه مرضیه رسول انام رسیده وقت که روز حیات گردد شام
نشد علاج به ما ای یگانه آفاق علاج کن بخدا طاقت همه شد طاق
000000000000000000
بفرما جان ما بی بی سر آمد
000000000000000000
بیان کن بی بی ای خاتون محشر
000000000000000000
عجب گفتی ضیاء عالمینم
000000000000000000
به ما ها سرور و ایمان حسین است
000000000000000000
ای مجرمان عاصی امت حذر کنید خیزید جمله جامه ماتم به بر کنید
ای مردمان کنون ز وفا گریه سر کنید شور قیامت است حسین را خبر کنید
آقا یا حسین مولا یا حسین
000000000000000000
سلام من به شما باد گوشولره عرش بپا ز نام شریف تو لوح کرسی عرش
برون ز حجره نیاورد از وفا تشریف به امتان جگر خسته ده ره تکلیف
هلا که نام شریف حسین تشنه جگر نموده ایم بس الحال بچشم پر گوهر
تو را قسم به علی به حضرت زهرا دری که بسته رخ ما دوباره باز نما
000000000000000000
ایها الناس از صغیر و کبیر امر شد از رسول حی قدیر
که به مسجد تمام جمع شوند همچه پروانه گرد شمع شوند
000000000000000000
بچشم امر تو فرض است بر تمام صحاب مطیع امر تو باشیم ای ملک اصحاب
000000000000000000
سلام من به تو بضعه رسول امین سلاله نبوی افتخار اهل زمین
محمد عربی افتخار اهل صدوق طلب نمود کنون تازیانه ممشوق
000000000000000000
ایا شفیعه محشر به جمله عام و خاص سواده نام ز اصحاب از برای قصاص
بخواهد اینکه بفخر رسل قصاص کند بتازیانه به باب شما تماس کند
000000000000000000
ایا رسول خدا تازیانه ممشوق ستان ز عبد در خود بلال از سر ذوق
ای سواده رسول هر دو سرا بر تن او قصاص نیست روا
خواجه گر لطف و مرحمت دارد بنده باید که حد خود داند
000000000000000000
سواده در مجلس پیغمبر اعظم ص
شوم فدای تو من ای رسول عالمیان مراست مطلبی اندر دل ای شه دوران
کنی مرخص اگر ای رسول هر دو سرا بپای بوس شریف تو منکنم افشا
000000000000000000
در آن دمی که ز طائف به دولت اقبال بسوی شهر رسیدی ایا فلک اجلال
چه تازیانه کشیدی به ناقه غضبا رسیده ضربت آن بر من ای شه والا
بدان که اسم بودی تازیانه ممشوق ز تازیانه شده کتفهای من چه کبود
کنون برای قصاص ای شفیع روز معاد مرخصم بنما جان من فدای تو باد
000000000000000000
شوم فدای تو ای مقتدای جن و بشر برهنه بود در آن روز کتفم ای سرور
برهنه ساز تو هم کتف خویش خاص الخاص بوجه آیه السن و الجروح قصاص
000000000000000000
بکام خویش رسیدم همین مرادم بود بودی زیارت مُهر نبوّتم مقصود
وگرنه من به کجا و قصاص کردن تو زهی مآخذه باشد قصاص کردن تو
000000000000000000
شوم فدای تو من هادی طریق نجات شفیع امت عاصی بعرصه عرصات
ز بعد رحلت تو کیست مقتدای زمان برای امت بیچاره ات بکن اعلان
امام حسن ع در مجلس پیغمبر اعظم ص
ایا کریم ایا کردگار لم یزلی به آن شرافت پیغمبر و جناب علی
گناه امت جد کبار من بگذر بخاطر پدر تاجدار من بگذر
به آن جلال حسینم که زینت عرش است یگانه نور که در کل عالمین فرش است
تو بگذر از سر تقصیر شیعیان علی مکان بده به جنان جمع دوستان علی
000000000000000000
الهی به اعزاز ختم رسل بحق علی و بقرب رسول
بحق زمانی که خورم زهر کین ز دست معاویه مردود لعین
به زهرای مرضیه ای کردگار بود از رخش نور حق آشکار
بحق حسین آن شه بی گناه بده امت جد زارم پناه
000000000000000000
جبرئیلا آر نزدم جام را تا کنم شیرین دمی من کام را
تاب نوشیدن ندارم جبرئیل ده حسینم تا کند تر کام را
000000000000000000
بیا فدای تو گردم حسین به دیده تر منم فتاده به دل شوق روی پیغمبر
بیا رویم بر جد خود رسول الله که تا شویم دمی فارغ از غم آن شاه
000000000000000000
کن نظر بر غنچه گل در بهار
000000000000000000
دارم امیدی ملالی بر تو نیست
000000000000000000
دست احسان بر سرم نِه این زمان
000000000000000000
رفع سازد از دلت محنت خدا
000000000000000000
بادا فدای مرحمت تو سر حسن قربان تو شود پدر و مادر حسن
جدّا مرا ز چیست نوازش نمی دهی قلب مرا ز محنت و اندوه وارهی
ای زینت زمین و زمان ختم انبیاء جدّا نوازشم بده ای نور هر ضیاء
000000000000000000
ایا بلال ملالم زیاده تر کردی ز آه و ناله دلم را به درد آوردی
کلید همه مشکلات شیر خداست که دست دست خداوندگار عقده گشاست
ز دست حیدر و زهرا آه چه نگشاید بگو ز طفلی من این زمان چه کار آید
000000000000000000
روم ز مهر به پشت در از طریق وفا برون ز حجره برون بیارم رسول را ز وفا
در آ ز حجره برون محض خاطرم جدا برای دیدن تو خار و مضطرم جدا
سبب ز چیست حسن را ز دیده افکندی مگر قبول نداری مرا به فرزندی
به پیش خلق فروریخت آبروی حسن سبب چراست که نگشوده در به روی حسن
ایا بلال نیامد برون رسول انام برو بخدمت زهرا حبیبه ایام
000000000000000000
ای حسین ای نور چشم فاطمه سر برآر از خاک ای نور دوعین
نور چشمانم حسین ای با وفا قسمتم را تو ستان ای مه لقا
000000000000000000
با سواده در مسجد
ما دو ریحان باغ زهرائیم هر دو در خدمت تو می آئیم
تازیانه مزن پیمبر را مشکن پشت عرش اکبر را
ای جوان این سر است و این گردن تو دو صد تازیانه بر ما زن
جسم زار رسول تب دار است الم تازیانه دشوار است
000000000000000000
سواده جد زار من علیل است
000000000000000000
سواده حق باب و مادر من
000000000000000000
سواده حسن من کشته زهر جفایم
000000000000000000
سواده بین دو چشم اشکبارم
000000000000000000
سواده جد زارم نا توان است
000000000000000000
شفیعت می شوم اندر قیامت
000000000000000000
سواده مادرم در اضطراب است
000000000000000000
قصاص خود سواده بر حسن زن
000000000000000000
قبول ار نبودت این مطلب ما
000000000000000000